Info@razdar.com
آراء علامه برقعی
اخیراً به یاری یکی از دوستان[1] که در فن هنر تالی بهزاد[2] است کتاب « عقل و دین» به دستم رسید .
«عقل و دین»[3] تألیف میرزا ابوالفضل برقعی جلد اول در صفحه 106 نوشتهاند: شیخ احسائی در رساله علمیه خود بر رد قول فیضکاشانی[4] گفته که ترجمه آن این است :
] ]اگر [خدا علم ذاتی داشته باشد به ممکنات لازم می آید که خدا عین ممکنات باشد زیرا علم عین معلوم است و اگر علم ذاتی تعلق به ممکنات یابد مطابق و مقترن بر ممکنات بشود زیرا علم معین معلوم است و خداوند مطابق و مقترن و واقع بر ممکن نیست زیرا ممکن حادث است و مطابقه و اقتران و وقوع از صفات حادثست و در ذات قدیم این چیزها محال است پس علم ذاتی تعلق به ممکنات نگرفته و خدا ذاتاً به آنها عالـِم نبوده و بعد از ایجاد ممکنات عالـِم می شود به آنها به علم فعلی حادث این بود[ .
برقعی گوید: اگر علم عین معلوم باشد دیگر تطابق و اقتران و وقوع معنی ندارد .
در ثانی در پاسخ شیخ گوید: که علم تو به وجود خداوند علم است و این علم تو عین خداوند است و چون علم تو حادث و ناقص است خدا هم باید حادث و ناقص باشد .
در صفحه 113 نوشته اند :
شیخ احسائی به دو آیه از آیات قرآن اول آیه اول از سوره یونس و آیه دوم از سوره رعد که چنین تفسیر کرده است که مشرکین بتها می پرستیدند و می گویند اینها شفیعان مایند ای رسول ما بگو به ایشان آیا خبر می دهید خدا را از چیزی که او نمی داند، که خداوند در این دو آیه نفی علم از خود نموده و فرموده خدا علم ندارد به چنین شریک هائی و چون شریک برای خدا محال و خدا به محال علمي ندارد پس وجود ممكنات نيز محال است در ازل پس خدا به آنها علمی ندارد .
برقعی در جواب گوید : تمسک به آیات قرآن وقتی صحیح است که آیه از ممکنات باشد و هر کس برای خود قرآن را تفسیر کند به تحقیق کافر شده است.
برقعی اهم گفتار شیخ احسائی را ذکر کرده و اقوال شیخ را به روشنی رد کرده است .
چون مشی این بیمقدار در آثارم بر اثبات و نفی مشربی نبوده بلکه بیشتر اقوال و اعمال بزرگان هر مسلک را بیان داشته و پس از آن در صدد بر آمده که آراء خویش را عرضه بدارد لذا اقوال شیخ و پاسخ های برقعی را به همین حد بسنده کرده که سوء تفاهمی ایجاد ننماید .
اما چند جمله به استناد علوم روحی گوید: هر فردی که در مکتب روحی گام بر می دارد حتماً نکات زیر را نصبالعین خود قرار دهد.
خواب در ابتدای امر سلوک رخ میدهد و به تأیید استاد و نشانههائی، رؤیای صادقه را مطمح نظر قرار دهد و رؤیای صادقه به تناسب حالات جسمی و عقلانی و روحی ملاک سالک است زیرا بسیار احتمال دارد که باطنی ابتدائی را شامل باشد و به کنه حقیقت نرسیده باشد فقط رونده سلوک روحی را مشوق و آماده راه میسازد و ملاک عملی بطور دائم برای سالک ،خواب نیست تا چه رسد ملاک عمل عموم افراد بشر باشد.
و اگر مکاشفه و یا ( به تصور اشتباه برخی) مشاهداتی[5] داشته باشد غالباً اثر وضعیِ اعمال سلوکی است نه حقیقت نفس الامری لذا صحّه تامّه نتوان بر مکاشفه و مشاهده نهاد زیرا بسیار رخ داده که تمرکز سالک تجسد یافته و او تصور کند حقایق عالیه را دریافته و دسترسی به حقیقت مطلقه یافته لذا به ضرس قاطع توان گفت که استادی که وابسته مساند طریقتی نباشد باید تأئید کند نه غیر او.
اگر فردی خواب بسیار بیند دچار قبض روحی است نه بسط استاد مسئولیت دارد که از راه روحی به مداوای او بپردازد .
نقل از کتاب باب کیست و سخن او چیست (بابیه – ازلیه) اثر نورالدین چهاردهی – ویرایش و حواشی مسعود رضا مدرسی چهاردهی – تهران – سال 1397 خورشیدی – نشر آفرینش
[1] . اشاره استاد به شادروان استاد افضل الدین آذربد می باشد.«مصحح»
[2] . بهزاد =کمال الدین بهزاد نامدارترین نقاش ایرانی در زمان سلطنت آخرین حکمران تیموری سلطان حسین بایقرا در هرات به اوج شهرت در حرفۀ خود رسید. بهزاد را غالباً با مانی نقاش افسانه شده مقایسه کرده اند . به رغم آوازۀ بهزاد آگاهی دربارۀ زندگی او نسبتاً اندک عاری از جزئیات و گاه ضد و نقیض است. بهزاد به سرپرستی کتابخانۀ سلطنتی منصوب شده است.وفات 942ق/1535م.دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج 13.
[3] . عقل و دین =تألیف علامه ابوالفضل برقعی –موضوع شیعه امامیه – عقاید. 2جلدی ج 1: در اصول عقاید استدلالی . ج 2 در نبوت و امامت و معاد – تهران نشر عطائی سال 1340.موجود درکتابخانه مجلس به شماره بازیابی : 1399978.
[4] . فیض کاشانی = معروف به ملا محسن فیض شهرت محمد ابن شاه مرتضی متخلص به فیض.(1007-1091هجری قمری). حکیم ، فقیه ،متکلم ،مفسر قرآن ، محدث و شاعر ایرانی، داماد ملاصدرا و شاگرد وی بود. حدود 100 مجلد از آثار وی در کتابها نام برده شده . (دائرةالمعارف فارسی غلامحسین مصاحب ج 2 بخش اول)
[5] .مکاشفه با مشاهده متفاوت است برخی این دو را یکی انگاشته و حضرت استادی این را اشتباه می دانند.بخوانید «گلبانگ مغز از فراسوی قانون جاذبه» اثر نورالدین چهاردهی. م.رضا