Info@razdar.com
اینک بحثی در باره قرة العین بیان می دارد و در مقدمه گوید :
یکی از دوستان فاضل و پاکنهاد این ناچیز فرزانه راد آقای عبدالحسین شهیدی صالحی[1] الشهیر به الشیخ عبود الشیخ حسن صالحی از خاندان شهید ثالث (برغانی) میباشند و سالها در عراق عرب به تحصیل و تدریس پرداختهاند در شهر قزوین با فضیلت اخلاقی در کسب دانش رنج بسیار برده و در گفتار با فصاحت و با لهجه عربی سخن میرانند و حق آنست جوانان قزوین از وسعت اطلاعات و معلومات ایشان بهره یابند.
چون دانشمند ارجمند از کمّ و کیف برادران برغانی و تکفیر ملامحمد برغانی مشهور به شهید ثالث نسبت به شیخ احسائی و حالات اولیۀ قرة العین آگاهی و بصیرت دارند از حضور ایشان شفاهی و کتبی تقاضا نمودم که بذل عنایت فرموده مختصراً مطلبي در اين باب مرقوم دارند آقاي صالحي در چهار صفحه رحلي مقالهاي انشاء فرموده ضمن نامهای کتاب «سیری در تصوف»[2] این بیمقدار را ستوده اند. از بذل محبت در باره این ذره نادار و ارسال مرقومه ایشان سپاسگزار می باشد .
چون گفتار محقق ارزشمند آقای صالحی حاوی نکاتی است که تا کنون بیان نشده است لذا این رساله موجز که نقل از کتاب «نخستین جنبش جمهوری در جهان» است را در این کتاب نقل نموده تا مزید اطلاع خوانندگان ارجمند شود. و این ناچیز نظریه خود را درباره شیخ احسائی و شهید ثالث و قرة العین در مطاوی[3] کتاب « از احساء تا کرمان» ذکر نمودهام .
لذا با اجازه جناب آقای عبود صالحی اهم گفتار ایشان را بیان میدارد .
در مبحث «قرةالعین و شیخیگیری» آقای عبدالحسین شهیدی صالحی نوشته اند :
]قرة العین در بدایت امر با افکار شیخ احسائی از طریق عمو و دائی خود میرزا عبدالوهاب قزويني آشنائي پيدا كرد.
قرة العين تمامي آثار عموي خود ملاعلي برغاني و محاضرات[4] با احسائي را دقيقاً مورد بررسي قرار داد عموي قرة العين ملاعلي برغاني و ميرزا عبدالوهاب از مبرزترین[5] تلامذه احسائی بودند .
حوزه تدریس افکار شیخ احسائی در منزل میرزا عبدالوهاب تشکیل می شد و قرة العین در این جلسات شرکت می جست تا شیخ احسائی به قزوین آمده به تکفیر شیخ انجامید[ .
ملاعلی برغانی تفسیری به نام « غنایم العارفین » نگاشت که نسخه خطی آن در کتابخانه آقای صالحی موجود است .
آقای صالحی همچنین نوشتهاند: ] احسائی با دربار ایران و شاهزادگان ارتباط داشته و سید رشتی با سلاطین آل عثمان پیوند داشته است تا منجر به تکفیر احسائی از جانب ملا تقی برغانی (شهید ثالث) گردید و شهید ثالث از سر سخت ترین علماي مخالف دربار ایران و عثمانی بود .
قرة العین حافظ قرآن بود و پدرش حاج ملاصالح برغانی او را قرة العین نامید و تمامی افراد و وابستگان خانواده او را قرة العین خطاب میکردند .
مدرسه صالحیه یکی از مراکز علمی عصر خویش بود و پرچم دار مبارزات بر علیه استبداد و رژیم سلطنت در سراسر ایران بود و تأثیرات عمیقی در عراق به جا گذاشت .
قرة العین فقه و اصول و حدیث و تفسیر و عرفان را فرا گرفت و نزد پدر و دو عمو و دائی خویش تلمذ نمود و فلسفه را نزد ملا آقای حکمی قزوینی که اسفار و سایر کتب ملاصدرا را تدریس می کرد بیاموخت و در علوم نقلی و عقلی از ممتازین بود .
مدرسه صالحیه مشتمل بر سه مدرسه بود و مدرسه کوچک مخصوص طلاب و علمای خاندان برغانیها بود و قرة العین از منزل پدری مستقیماً به این مدرسه حضور می یافت .
این مدرسه هزار و پانصد تن طلبه داشت و بیش از هزار نفر از آنان به درجه اجتهاد نائل شده بودند[ .
در این دوران جنگ ایران با روسیه تزاری به وقوع انجامید .
آقای صالحی نیز نوشته اند :
] اوضاع آن ایام و ظلم و ستم درباریان و شاهزادگان قرة العین را رنج می داد و علت اساسی گرایش قرة العین به مکتب شیخیه آن بود که بتواند انتقام خود را از دربار و شاهزادگان بگیرد زیرا آثار احسائی قدرت فقها را بالا می برد لذا از عموی خود ملا علی برغانی و دائی خود میرزا عبدالوهاب خواستار شد که حلقه درسی جهت تعلیم تألیفات احسائی بر پا داشته تا وی بتواند به کنه گفتار احسائی واقف شود [.
اقای عبود صالحی در مقاله دیگری که جهت این بی مقدار عنایت فرموده اند از کتاب « از احساتا کرمان » انتقاد فرموده و چنین نظر داده اند : که در اثر فوقالذکر نوشتهام که شیخ جعفر فرزند شهید ثالث در کرمان به حاج محمد کریم خان پیشوای شیخیه پیوسته و در کرمان بسر برده و از پدر خود تبرا جست در صورتی که شیخ جعفر از اعاظم علما حکیم و عارف و مفسر و در معیت قرة العین در سنه 1259 هـ .ق از قزوین به کربلا عزیمت نمود و دیگر بار به ایران عودت ننمود و در مقبره خاص در صحن کوچک حسینی مدفون شد و سنگ قبر وی از مرمر سفید می باشد و هنوز اولاد و احفاد وی در کربلا سکونت دارند و فوت وی در سال 1306 هـ .ق بود .
]مرحوم شیخ جعفر از پیروان قرة العین بود و قرة العین مکتبی را به وجود آورد که بین عقاید بالاسری و شیخیه بود که (قرتیه) نامیده می شود و شیخ جعفر و محیط کرمانی و سید احمد فرزند سید کاظم رشتی (که شخص اخیر الذکر از تلامذه قرة العین بود) از پیروان مکتب قرتیه محسوب می شدند .
شیخ جعفر در سنه 1261 هـ . ق که از تألیف تفسیر خود فراغت جست یک نسخه جهت پدر خود شهید ثالث ارسال داشت و پدر در حاشیه تفسیر فرزندش اجازهای نوشتهاند و شیخ جعفر از مشایخ اجازات محمد خان کرمانی فرزند حاج محمد کریم خان است و محمد خان کرمانی در کتاب مبین بدین امر اشارت کرده است و قرة العین از طرف علماء مورد طعن قرار نگرفته و مورد احترام کلیه فرق شیخیه بودهاند بغیر از فرقه گوهریه که میرزا حسن گوهر به تحریک نجیب پاشا منافس[6] قرةالعین گشت[ .
توضیحاً بیان می دارد: آنچه در باره شیخ جعفر در کتاب «از احسا تا کرمان » نوشتهام به استناد کتب شیخیۀ کرمان بوده و اکنون که به دلائل آقای صالحی که گذشته از فضیلت اخلاقی و علمی چون از خاندان شهید ثالث بوده و در تحقیق این امور رنج بسیار برده و به آثار خطی علمای خاندان شهید ثالث دسترسی دارند توجه مینمایم از نظریه خود عدول کرده و تن به ادلۀ جناب ایشان می دهد و از لطف بیکران جنابش سپاسگزار است و امید وافر دارد که با عنایات حق تعالیٰ موفق به انتشار آثار خود شوند .
باز به مقالۀ آقای صالحی بازگشته که در دنباله نوشتهاند : اینکه در کتاب از « احساء تا کرمان » نوشته شده که تنکابنی به برغانی لقب شهید ثالث داد مغایر با اسناد تاریخی است .
و نوشته اند بر روی سنگ مزار شهید ثالث حک شده است :
به تاریخ شهید ثالث آمد شهيد ثاني محراب اسلام (شهيد اول مولاي متقيان علي (ع) است . چ)
و مدرسه و مسجد برغانی در کربلا و قزوین به نام مسجد شهید ثالث نام گذاری شد و مؤلف «قصص العلماء»[7] سی سال بعد از شهید ثالث کتاب خود را تدوین کرده است .
آقای صالحی قرة العین را در شهادت عمویش مبرا دانسته و اضافه می نمایند که قرة العین در سنه 1259 هـ .ق به کربلا رفته و دیدار سید رشتی به وی دست نداد و دو سال رهبری شیخیه را بر عهده داشت و در روز شهادت شهید ثالث در بغداد بسر می بردند و در خانه ابوالثناء بروسی[8] اقامت داشتند و این اقامت از جانب نجیب پاشا بر وی اجبار گردید و در قزوین حضور نداشته است .
اینک تلخیص[9] مرقومه آقای صالحی را که متضمن[10] مسائل بکر و تازه و با ارج بوده به پایان رسانده و صمیمانه از ایشان تشکر و امتنان داشته و توفیق ایشان را ازحضرت باری عز اسمه مسئلت دارد اما ناگفته نماند که آثار بابیه و بهائیه بعضی از مندرجات ذکر شده بالا را تأیید ننموده و مغایر آن مطالبی ذکر نمودهاند ولی باید گفت که به زعم این بی مقدار گفتاری که دال بر ارتباط نامشروع قرةالعین با بابیه مطرح شده از روی عناد و دشمنی نقل شده و باور آن دور از عقل سلیم است[11].
***
نقل از کتاب باب کیست و سخن او چیست (بابیه – ازلیه) اثر نورالدین چهاردهی – ویرایش و حواشی مسعود رضا مدرسی چهاردهی – تهران – سال 1397 خورشیدی – نشر آفرینش
[1] . عبدالحسین شهیدی صالحی = تولد: 1314 – وفات : 1393 شمسی.
[2] . سیری در تصوف اثر نورالدین چهاردهی – تهران – نشر اشراقی آخرین چاپ ، چاپ سوم سال 1389 خورشیدی.
[3] . مطاوی = پيچيدگيها و شکنها و نوردها. ج مطوي .
[4] . محاضرات = جمع محاضرة – سؤال و جواب کردن با هم .
[5] . مبرز = بزرگ و نامور – ادیب.
[6] . منافس = رقیب – هم چشم.
[7] . قصص العلماء= تألیف محمد تنکابنی – چاپ سنگی – وضعیت نشر سال 1296 قمری موجود در کتابخانه شماره یک مجلس شورای اسلامی به شماره ثبت 25609 و شماره بازیابی 2//BP55ت 9 ق1258 6 . در سال 1383 انتشارات علمی و فرهنگی نیز به چاپ آن اقدام نموده است.
[8] . ابوالثناء سید محمود شهاب الدین افندی (1270-1217قمری)(1854-1802م) فرزند صلاح الدین ملقب به شهاب آلوسی – فقیه مفسر – ادیب و مفتی بغداد. شهرت علمی آلوسی بیشتر به سبب تفسیر معروف روح المعانی است. در زمینه لغت نیز آثاری دارد.(دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج 2).
[9] . تلخیص = خلاصه.
[10] . متضمن = در برگیرنده.
[11] . توجه باید داشت استاد نورالدین چهاردهی بر این باور است که قرة العین عقایدی مخصوص خود داشته و ایشان تماسش با بابیه عصر به مفهوم بابی بودن قرة العین نیست.بعدها بابیه و بهائیه طاهره قرة العین را به نفع خود مصادر به مطلوب نمودند.«م.رضا»