Info@razdar.com
نحوه کشته شدن باب
در «تاریخ ایران دوره قاجاریه» نوشته رابرت واتسن ترجمه وحید مازندرانی در صفحه 323 نوشته شده است: که میرزا علی محمد که ادعای سیادت می کرد نایب حسین خان که به سفارت انگلیس رفته بود وقتی به ایران برگشت والی فارس گردید (باب تازه مدعی نیابتِ خاصۀ امام زمان (ع) گردیده بود) باب را در شیراز دستگیر کرده و تازیانه بر پاهای وی نواخت قبلاً باب را در منزلش ملاقات کرد و به باب گفت خواب ندیدهای من خود به نزدت آمده ام و به وی گفت مدعای خود را بنویس . باب نوشته ای به والی داده و مضمون آن داعیه الوهیت بود بعد والی او را دیوانه دانسته حبس کرد و نایب باب به یزد فرار کرده و در آن دیار به تبلیغ امر باب مشغول گشت .
باب مدعی بود که وی فردی آسمانی است .
هنگام به دار کشیدن باب به تبریز تیر به طناب خورد باب فرار کرد عوض اینکه به سوی بازار روز رود به کشیک خانه سربازان پناه برد.
باب در میان مدعاهای خود می گفت که جسد وی به صورت های مختلف جلوه گر شده و ادامه حیات می دهد (این گفتار عقیده به تناسخ است ) و سقوط آئین اسلام را بیان نمود .
و باب می گفت همه افراد بشر یکسان خلق شده و همه اجزای ابدان افراد بشر اجزای خدا می باشد (این گفته می رساند که وحدت وجود را استماع کرده اما به کنه این مبحث پی نبرده و چنین گفتهی نارسا را ابراز داشته است .)
مراسم زناشوئی را آداب کودکانه دانسته و کره زمین را برای تمامی ادوار آینده پایدار میداند .
نویسنده درباره جنگ زنجان نوشته که سیصد تن از بانوان تحت نظر حجت بر علیه قوای دولتی به جنگ اشتغال ورزیدند و اصحاب حجت دو توپ ساختند .
بعد از سوءقصد به ناصرالدین شاه هفت روز در تهران تحت عنوان سلامتیِ شاه چراغانی کردند.
در نشریه معارف امری سال اول شماره 11 نوشته شده که باب در ظهر بیست و هشتم شعبان سنه 1266 هـ ق در تبریز به دار اویخته گردیده و تیر باران شد باب در هنگام مرگ از سنین عمرش سی و یک سال و هفت ماه و بیست و هفت روز گذشته بود و تمامی ایام مدعایش شش سال و سه ماه و بیست روز بود .
نقل از کتاب باب کیست و سخن او چیست (بابیه – ازلیه) اثر نورالدین چهاردهی – ویرایش و حواشی مسعود رضا مدرسی چهاردهی – تهران – سال 1397 خورشیدی – نشر آفرینش