Info@razdar.com
شماره مقاله 685
كه در اين شهرها با اشخاص خارج از مذهب شيعه رو داده و جوابهايى كه كيوان به اعتراض آنها داده پذيرفته نشده .
اول در كرمان يك دانشمند زردشتى در اين مجلس كه كيوان تحقيق مطلق معجزه را مى نمود حاضر بود فهميد كه در روزنامه ها معجزات بسيار در زمان كم نسبت داده شده به قبر هارون ولايت كه گويا پس از چند سال مردن و دفن شدن يك اراده ناگهانى براى روح او پيدا شده كه توجه به اين عالم نموده خودنمايى هاى با شتاب براى اغراضى كه بر ما مجهول است كرده و آوايى در انداخته و فوراً فرو نشسته و در به روى خود بسته ديگر هر چه كوران و لنگان فرياد به آسمان برند و خود را به زمين زنند شفا نمى يابند .
پس آن زردشتى به كيوان گفت كه اولاً من كتاب بحرالانساب را خواندم نامى از هارون ولايت نيست .و در زينت المجالس فقط نامى به احتمال از او برده و اولاد موسى بن جعفر عليه السلام 29 نفرند هارون نام ميان آنها نبوده مگر ما گوئيم بدون هيچ مدرك تاريخى كه زمان گرفتارى آن حضرت اين پسر براى آن حضرت متولد شده پس حضرت براى تحبيب خليفه نام خليفه را بر پسر خود نهاده و شهرت داده تا به گوش هارون برسد شايد دلش به رحم آمده حضرت را رها كند .
اما اين گونه تدابير را به انوف ابيه و نفوس شامخه چسبانيدن دشوار است .و ثانياً شما شيعه براى امامزادههاى مسلم النسب و القدس هم عصمت قائل نيستيد و در زمان زندگى آنها براى آنها معجزات قرار نمىدهيد و در كتابهاى شما هيچ معجزهاى براى حضرت عباس و معصومه قم و عبدالعظيم و شاه چراغ بطور رسميت و استدلال نوشته نشده چنان كه براى دوازده امام نوشته شده .
پس فرع زائد بر اصل است و دعوى باور نشدنى است كه غير معصوم و شخص بىاعجازى پس از مرگ و دفن و هزار سال ناگهان قبرش معجزه كند .آن هم در يك هفته بيست معجزه نمايان و بعد آرام بگيرد با آنكه عقلاء همين زمان مدعى مجعوليت آنها باشند .پس طبع و نشر شما اين گونه معجزات را با شواهد ساختگى و عدم ثبوت دليل مىشود بر كتابهاى قديم شما و معلوم مىشود كه از اين قبيل است يعنى امورى كه عقلاء آن زمان نپذيرفته و دروغ مىدانستهاند آنها نوشتهاند مانده قديم شده بعد از هزار سال شما استناد و استدلال به آنها مىكنيد و نام آنها را كتب اربعه و اصول اربع مائه مىگذاريد و نيز شايد آن كتابها اول از اين گونه معجزات خالى بودهاند و چون خطى و نسخهاى كم از آنها در كتابخانهها پنهان بوده مردم توانستهاند الحاق كنند به آنها و كردهاند و مانده تا حالا چاپ شده .و اصلى و الحاقى مشتبه به هم شده .و ثالثاً هر مذهبى براى قبور مقدسه خودشان چنين معجزه دارند شما باور نمىكنيد آنها نيز معجزات شما را باور ندارند پس معارض به مثل است.
كيوان گفت ما نمىخواهيم كه حقيّت مذهب خود را به وسيله معجزات قبور ثابت كنيم اگر چه مسلم و ثابت و از قبور خود ائمه صادر شده باشد .مذهب ما محتاج به دليل خارج نيست برهان عقلى كافى است .و معجزات قبور اگر ثابت بىريب شد ،تفنن براى ما و تفضل براى ائمه ما خواهد بود .و معجزات قبور مذاهب ديگر را نه باور مىكنيم و نه جد و اصرارى در تكذيب آنها داريم بلكه به حال خود وا مىگذاريم هر دلى به يك خيالى خوش است ما حسود نيستيم خوش باشد .
آن زردشتى گفت كه شما مسلمانها همان كه عاجز از جواب شديد بناء مسالمت مىگذاريد و لين العريكه مىشويد .
كيوان گفت اعتراض شما بر ما متوجه نبود تا ما عاجز از جواب شويم زيرا اعتراض وقتى متوجه مىشود كه آن طرف در مقام استدلال باشد و ما اصلاً استدلال به اين معجزات نمىكنيم .و در اين باب به كلى بىطرفيم و بر شخص بيطرف هيچ اعتراضى متوجه نمى شود .
زردشتى گفت بلى اگر عاجز از پاسخ نشده بوديد اظهار بيطرفى نمى نموديد .
کیوان نامه جلد 2
عباس کیوان قزوینی