Info@razdar.com
شماره مقالات696
در تفسير رسم است تقديم تفسير استعاذه با آن كه اعوذ بالله در اول قرآن نيست همانا از آن است كه هر كه خواهد آيه اي بخواند اول بايد اعوذ بالله گويد تا زبانش درحكم زبان خدا شود . اما اگر نقل كند آيه را و بگويد قال الله تعالي كذا لازم نيست زيرا مقول قول كلام بنده مي شود نه كلام خدا.
و بنابراين بايد نقل آيات سجدۀ واجبه موجب سجده بر سامع و بر خود ناقل نشود زيرا نقل غير قرائت است و وجوب سجده برقاري و مستمع از قاري است و يا بر سامع نيز نه بر ناقل و مستمع يا سامع از ناقل مگر آن كه اطلاق ادلۀ وجوب سجده را به انضمام قراين خارجه شامل صورت نقل هم بدانيم و هو صعب الاثبات .
و استعاذه سه ركن دارد : مستعيذ ،مستعاذمنه ، مستعاذبه و تغاير اين ها يا حقيقي است و يا اعتباري و حيثيتي . و هر يك از اين سه يا فعل است يا صفت و يا ذات . و انحای استعاذه يا قولي است يا فعلي كه فرار است و يا صفتي كه حال و ملكۀ فرار است و يا ذاتي كه ذات ممكن استعاذه است . و علاوه برفرار و پناه اگر غايتي هم منظور مستعيذ باشد آن را مستعاذ له نامند و الا نفس پناه مطلوب است و استعاذۀ صرفه است و از ضرب سه درسه و نه درچهارو سي وشش در دو حاصل مي شود هفتاد و دو قسم استعاذه و اگر تغاير حقيقي و اعتباري را هم منظورداريم (144) قسم مي شود و بعد از استعاذه گفتن بسم الله لازم نيست زيرا لزوم تقديم استعاذه بر قرائت قرآن دليلش آيۀ اذا قرئت القرآن فاستعذ است و بسمله دليلي ندارد مگرعمومات ابتداي به نام خدا درهر كاري و آن درضمن استعاذه حاصل مي شود و بسم الله تنها نيز در اول هر كار مغني از استعاذه است به ويژه كه فعل مقدر را اعوذ و استعيذ بگيريم و يا مبتدايي از مادۀ عوذ مقدر دانيم كه بسم خبرش باشد . و يا فعل مقدرابتدا و استعين و يافعل مشروع فيه باشد و مستعيذاً بسم الله حال باشد و گوييم :
بسم الله الرحمن (بعباده ) الرحيم (بالمستعيذين منهم) .
و يا الرحمن ( استعاذة عباده ) الرحيم ( بعدها . و المستعيذ هو المؤمن العابد و العوذة هو الدين و الاستعاذة هو التدين . فحال التدين استعاذة صفتية . و اظهاره و بالقول استعادة قولية و بالعمل استعاذة فعلية و ذات المؤمن استعاذة ذايتة فانه دائماً فارٌ من نفسه الي ربه و هو يؤويه و يعيذه حيناً بعد حين ايوائاً و اعاذة اتم و اقوي من ايواء و اعاذة فلا يزال يتزايدو و يشتد من الازل الي الابد من غيران يشعربه في طبيعة العنصريه و ان شعر به احياناً استهلك اختياره البشري ).
و همين استعاذه است مراد از تسبيح در هر جا كه ذكر شود با تمام اقسام (144) و جمله بسم الله در بردارد حمد را نيز مانند استعاذه زيرا همۀ صفات كماليه مندرج اند دررحمن و رحيم . و حمد ياد محمود است با كمالاتش و نيز حمد در اول هر كاري شود در بر دارد بسم الله را زيرا ابتدا به نام خدا شده .
و قرآن نيزمبد و به حمد و بسم الله است به اين كه اولش سورۀ حمد است كه سيزده اسم دارد . فاتحة الكتاب ، سورة النبوه ، سورة الحمد ، ام الكتاب ، سبع مثاني ، وافيه ، كافيه ، شفاء ، صلاة ، اساس ، تعليم ،كنز و تعليم المسئله[1[ .
[1] .آداب درخواست را در سوره حمد به بندگان آموخته به ابتدا به حمد و ثنا و ذكر مهرماني به طور غيبت پس انتقال به خطاب و اظهار انقياد و استعانت و راه بندگي خواستن نه حاجات نفساني منه .
نویسنده: عباس كيوان قزويني
تفسير كيوان