Info@razdar.com
شماره مقالات693
بر طبق حديث درباره قرآن كه ائمه فرموده اند قرآن ظاهرش عباراتى است براى همه كه بايد ظاهر را همه داشته باشند و باطنش سه درجه است :
اول اشارات مال خواص است و آن چيزهائى است كه مى شود به فكر از عبارات فهميد، يعنى گوينده عبارت را طورى اداء كرده كه به آسانى مى شود اشارات را از آن در آورد .
دويم لطائف كه مال اولياء است و آن باطن باطن است و براى خواص دشوار است اما ممكن است و توقع از آنها هست .
سيم حقايق است كه مال پيمبران است و توقع از اولياء هست رسيدن به آنجا و از خواص نيست و اگر دم از آنجا زنند رانده مىشوند به نام غالى (غالى كسى است كه از اندازه خودش بالاتر رود ،اگر چه آن بالاترى در واقع درست باشد، اما براى او يا هيچ درست نيست اگر استعدادش كم باشد يا زود است اگر فعليّتش كم باشد و استعدادش بسيار مانند غذاهاى غليظ براى بچه كه معده و شش رودهاش هنوز كوچك و ناتوانند نسبت به آن غذا اما نسبت به غذاهاى لطيف بسيار توانايند).
پس گاهى فلسفه نام هر سه درجه باطن مى شود و گاهى نام درجه اول به تنهائى كه اشارات باشد و اينجا مراد ما از فلسفه همان اشارات تنها است و لطائف هم از اين اشارات دانسته مىشود براى اهلش چنانكه حقايق هم از لطائف.
كيوان نامه جلد سوم
عباس کیوان قزوینی