Info@razdar.com
شماره مقاله 648
و این توجّه سوم صفت انسان است و اسمش ركوع است تشبیهاً به ظاهر حال الراكع كه بعض اشیا را می بیند دون بعض و به آسانی ممكن است سربلند كند و مافوق را نیز ببیند با حفظ جنبۀ ركوع و ساجد با حفظ جنبۀ سجود ممكن نیست نظر به مافوق نماید بلكه چون ملصق به زمین است می توان گفت كه هیچ نمی بیند به جهت شدت قرب بصر به مبصر . وظاهر مع الراكعین دلالت می كند كه به جز انسان راكعین دیگر هستند و این بنابر آن است كه انسان را عالم صغیر بدانیم و عالم كبیر را بزرگتر و وسیع تر از انسان بدانیم .
پس فاركعوا امر است به عالم صغیر كه خود را مطابق كند با راكعین عالم كبیر و یا آن كه راكعین با آن كه جمع است عبارت باشد از رب النوع انسان چون كه ازكلی و محیط تعبیر به جمع می توان نمود.
پس فاركعوا مع الراكعین یعنی امتثال تام امر تكوینی رب النوع را اتیان كنید و اگر این امتثال تام به جا آمد شما معیت تامۀحقیقه با كل خود و رب النوع خود پیدا كرده اید و در شمار حزب آن درآمده اید و یا آن كه جمعیت راكعین عبارت باشد ازتمام ارباب الانواع و چون انسان مظهر و مربوب همۀ ارباب الانواع است وتشبه تام به همۀ آن ها را در قوه دارد خدا امر می فرماید كه شما بنی آدم ركوع كنید تا همۀ ارباب الانواع را مظهر باشید یعنی درحزب همه درآیید و از همه و با همه بشوید و این صفت با همه و از همه بودن مختص به شماست درمیانۀ اشیا و هر طایفه و هرشیئی معیت جز با یك رب النوع خود نمی تواند نماید و شما معیت با همه می توانید پیدا كنید و احتمال می رود به مناسبت آیۀ بعد كه مراد از راكعین مادون انسان باشد كه محكوم به حكم انسان و منقلب به تقلبات انسان است و انسان را است تصرف درآن ها به همۀ انحای تصرف و از جمله آن است كه هر حالی كه انسان پیدا كند همۀ موجودات در تحت مرتبۀ انسان قهراً به آن حال در می آیند.
پس وقتی كه انسان راكع شد همۀ موجودات راكعند به ركوع انسان و این امر در اینجا اشاره به غایت الامر است . یعنی ركوع كنید با همۀ اشیای مادون خود كه در وقت ركوع شما آن ها هم راكعند به ركوع شما چون ركوع شما سبب ركوع آن ها شده این سببیت به منزلۀ معیت است و چون اشیا وقتی كه تابع و محكوم انسان شدند مظهرعاقلیت انسان خواهند شد و عقل انسان سرایت به آن ها می كند قهراً و سایه می اندازد بر آن ها پس از اشیا تعبیر به جمع ذوی العقول فرموده.
یعنی مع الراكعین الذین صاروا عقلاء بسبب معیتهم معكم و صاروا راكعین بركوعكم ای صار ركوعكم مقوماً و علة تامة لركوعهم فهم راكعون مادمتم راكعین و این از باب یوم ندعوا كل اناس بامامهم است ای نسمیهم باسم امامهم.
پس انسان امام الاشیاست . وقتی كه راكع شد همۀ اشیا راكع خوانده می شوند و از این قبیل است عبارت مشكلۀ زیارت جامعۀ كبیره: و اسمائكم فی الاسماء و آثاركم فی الاثار وارواحكم فی الارواح و اجسادكم فی الاجساد و قبوركم فی القبور ای ساریة جاریة فیها.
و فی در این زیارت به منزلۀ مع است در مع الراكعین فلذا تجدید خطاب به انسان می فرماید :
آیه 44 – أتامرون النـّاس (امراً وجودیاً قاهراً غیرقابل العصیان) بالبرّ و تنسون انفسكم و أنتم تتلون الكتاب (كتاب وجودكم اوكتاب العالم كبیر و تعلمون قاهریتكم علی من دونكم) أفلا تعقلُون (ان الامر بشیئی یقتضی العمل به ای عمل الامر به بنفسه و فی ضمن عمل المامورین ایضاً).
تفسیر کیوان
عباس کیوان قزوینی