Info@razdar.com
شماره مقاله 684
صدر نشستن كه گاهى زاويه بود و گاهى وسط و به هر حال آن صف كه برابر درب ورود بود كه منتها اليه اطاق بود به قول خراسانى ها ) پيشان اطاق) صدر بود تماماً اما در آن صف هم وسط حقيقى يا زاويه صدرتر بود و سليقه آقايان در وسط و زاويه مختلف بود و وقت غذا وسط بهتر از زاويه بود كه در زاويه مجال گردانيدن دست تنگ بود و در كربلا علماء به پسرهاى خود محرمانه مى سپردند كه در مهمانى ها در زاويه منشين .
نشانه دوم رياست تقديم قليان و چپوق بود كه دعواها مىشد و قليانها را مى گرفتند و مى انداختند و مى شكستند و نوكرها با هم فحش و كتك داشتند و مريدها نيز با يكديگر مى گفتند دين رفت ديگر از اسلام چيزى باقى نماند .
نشانه سيم رياست راجع به غذا و پنج مطلب بود ابتدا به دست شستن چه اول و چه آخر و ابتداء گذاردن مجموعه و خوانچه و ابتداء شروع به غذا و ابتداء سر برداشتن و پنجم اشاره و گفتن به نوكر ايستاده كه جمع كن كه اگر آقاى پستتر زودتر مى گفت آن آقاى ديگر خيلى بدش مى آمد و به او نظر تندى مىكرد و كينه در دل مى گرفت و از صاحب خانه گله مى كرد كه چرا آدم وحشى بى تربيت را دعوت مى كنيد .
نشانه چهارم رياست وقت رفتن و آن هم دو فقره بود يكى شروع به برخاستن از زمين كه بايد آن آقاى مطلق بلند بگويد (سبحان ربك رب العزة عما يصفون) و دست به زمين گذارده بلند شود و ديگران متابعت فورى كنند مانند نماز جماعت كه اگر قدرى ديرتر هم برخيزند خيلى بد است و توهين به آقا است و اگر يك آقاى پست ترى ابتداء آن ذكر را بگويد و برخيزد آن آقاى مطلق بدش مى آيد و عمداً برنمى خيزد ،آنگاه مردم ديگر اگر برنخيزند آن آقاى برخواسته خيلى سبك و استهزاء مى شود و اگر برخيزند نزاع برمى خيزد و فتنه مى شود و گاهى دو گروه مى شوند و فتنه زيادتر مى شود .و يكى هم پس از برخاستن و ايستادن همه ابتداء به تعارف و گفتن [بسم اللّه بفرماييد] كه اين گفتن هم نشانه رياست است و اگر آقاى پست تر به آقاى مطلق بگويد بفرماييد خيلى بد است گاهى خنده مى افتد ميان مردم و بعد جلو افتادن كه خيلى نشانه بزرگى است و ديگران را سبك مى كند و به غيظ مى آورد و غالباً دو نفر آقا با هم راه مى افتند و دم درب اطاق جنگ مى افتد اگر در كوچك باشد و اگر بزرگ باشد كه باز هر دو با هم بيرون مى روند .و در تعارف خوش آمد گفتن صاحب خانه هم عسر و حرج است كه اول پيشتر و بيشتر به كدام يك تعارف بكند و غليظى الفاظ تعارف به چه اندازه باشد و از اطاق بيرون آيد به بدرقه آنها تا دم حياط برود و كدام آقا او را برگرداند كه اين برگرداندن آخر نشانه آقايى است و اگر آقاى پستتر بگويد به صاحب خانه كه بفرماييد برگرديد كه راضى نيستم آن آقاى مطلق خيلى بدش مى آيد و گاهى به زبان مىآورد كه براى شما نمى آمد كه شما مرخص كنيد و گاهى مريدها از پشت سر فرياد مىكنند كه حضرت آقا صاحبخانه را مرخص فرمايند پس آقا خيلى لذت مى برد از اين حرف و برمى گردد مى ايستد و مى گويد بفرماييد و برگرديد بعد آن مريدها بر سر صاحبخانه منت مى گذارند كه اگر ما نگفته بوديم آقا نمى دانست كه شما از عقب مى آييد و ممنون شما نمى شد .
کیوان نامه جلد 2
عباس کیوان قزوینی