Info@razdar.com
گفتار دکتر معین درباره باب
– نگارش فرهنگنامه دهخدا به خاطر نگارش درباره باب
– ترسیم طلسم هیکل توسط باب
– شورش بابیان
– اعتقاد به رجعت باب
– کتاب مکتوبات آخوند زاده
– مطالبی درباره شیخیه
– ادوارد براون مشرف شده در طریقت صوفیه
– یحیی صبح ازل
– یادداشت های قزوینی دربارۀ دولت آبادی
– دنبالۀ نوشتۀ کنت گوبینو دربارۀ باب
– عقاید بابیه
– احکام بابیه
– دلخوشی حاج میرزا آقاسی در ابتدای امر بابیه
– جانشینان یحیی صبح ازل حاج میرزا هادی و حاج میرزا یحیی دولت آبادی
– کتاب صحیفۀ عدلیه از باب
– دو زن داشتن باب
– نگارش 11 واحد بیان توسط میرزا علی محمد باب شیرازی
– جنگ قلعه طبرسی – جنگ نیریز – واقعۀ زنجان
– باب تربیت شدۀ سید رشتی
– دین سازی سید کاظم رشتی و نقش طاهر قرة العین
– کتاب هشت بهشت اثر میرزا آقا خان کرمانی
– تقویت آقاخان کرمانی بابیه را برای مبارزه با اعراب
– شیخ احمد روحی کرمانی و میرزا آقا خان کرمانی دو داماد یحیی صبح ازل
– انتشار آثار آقاخان محلاتی به نام صنعتی زاده
– تلاش شاگردان اسد آبادی در تقویت بابیه
– نماز بابیه
– ستاره داود نشان بابیه
– احکام بابیه
– یحیی صبح ازل موعود بابیه
در کتاب با ارج «فرهنگ فارسی» تألیف استاد دکتر محمد معین جلد پنجم صفحه 222 در باره باب شرحی به طور ایجاز مرقوم داشته اند که عیناً نقل می گردد:
سید محمد علی شیرازی متولد در شیراز سال 1235 هـ . ق برابر 1819 میلادی و مقتل[1] وی در تبریز در سنه 1266 هـ برابر 1850 م.
ابن سید محمد رضای بزاز پدرش در کودکی وی وفات یافت و او تحت سرپرستی دایی خود حاج سید علی به شغل پدر مشغول شد و چون مجذوب مسائل مذهبی بود توانست عده ای را به سوی خود جلب کند و پس از مدتی توقف در بوشهر به شیراز بازگشت و تجارت را ترک کرد و سفری به کربلا رفت و قبور ائمه را زیارت کرد و چند بار در سر درس سید کاظم رشتی حاضر شد و مورد توجه سید قرار گرفت و پس از فوت سيد مورد اقبال عدهاي از شاگردان وی قرار گرفت در سن 25 سالگی 1260 هـ تحولی در فکر او ایجاد شد و نخست دعوی بابیت و سپس مهدویت کرد در اندک مدتی 18 تن بدو بگرویدند بعدها دعوت او بالا گرفت و به سبب شورشهای پیاپی در مازندران ، زنجان و تبریز گروه بسیار از بابیان به قتل رسیدند .
به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر و موافقت ناصرالدین شاه مجلس مباحثه ای بین علماء و باب با حضور ولیعهد تشکیل شد در سال 1263 هـ .ق و علماء حکم به قتل باب دادند و او را تیر باران کردند از آثار او بیان عربی و بیان فارسی ، «دلائل السبعه» و «احسن القصص» را باید نام برد .
دهخدا که دانشمندی شهیر[2] بود با یاری عده ای از فرزانگان در صدد تهیه و تدوین لغت نامه برآمد و سالها در این راه رنج فراوان برد و در استقرار مشروطیت سهمی داشت اما به مسلک ازلیه رو آورد و به زعم این ناچیز یکی از علل تألیف لغت نامه نوشتن شرح حال باب بود و پیشوای بابیه دهخدا را هم مسلک خود معرفی میکرد. مرحوم فروغی[3] که مدتی نخست وزیر ایران بود و برادرش و ملک المتکلمین[4] و سید جمال[5] (که هر دو تن اخیر از وعاظ مشروطیت بودند) همگی از بزرگان بابیه بودند و بابیه تقیه را جایز می شمردند، برادران فروغی و دهخدا از تلامذۀ عالِم بزرگ شیخهادی نجمآبادی بودند و عدهای نجمآبادی را منسوب به بابیه معرفی میکردند ولی دامن آن بزرگمرد از این تهمت ناروا پاک بود و در مقدمۀ کتاب «هشت بهشت» که از اهم کتب بابیه است از لحن کلام این چنین مستفاد میشد که سید جمالالدین اسدآبادی در خفیه در مسلک بابیه گام بر می داشت . در این باره از رهبر ازلیها هفت پرسش کتباً نموده که یک سئوال مربوط به اسد آبادیِ بیهمال[6] بود که صریحاً ضمن نامه خود سید را از این تهمت ناروا بری دانست .
دهخدا که ازلی ها وی را به خود نسبت دادهاند در تدوین لغت نامه درباره بهاء به اختصار پرداخته اما درباره باب کتابی مستقل تدوین کرده و در لحن گفتارش جنبه طرفداری به چشم میخورد.
این ناچیز در ابتدای نگارش این کتاب در صدد بر آمدم از لغت نامه دربارۀ سید علی محمد شیرازی نقل قول ننمایم اما بعد به توصیه تنی چند از یاران پاکدل خود بر آن شدم که ملخص آن چه را دهخدا در مجلد ب از صفحه 32 تا صفحه 64 در باره باب نوشته به کوتاهی بیان دارد:
باب
میرزا علی محمد شیرازی در غرۀ محرم 1230 یا 36 هجری قمری در شیراز متولد شد که برابر نهم اکتبر 1820 م بود و در 27 شعبان سال 1266 هجری که مطابق نهم ژوئیه سال 1850 م در نزدیکی ارگ تبریز مقتول شد (عده ای باب را به سیادت قبول ندارند ). در طفولیت ، پدرش سید محمد رضای بزاز وفات کرد و تحت حمایت عموی خود (دهخدا عمو ذکر نموده در صورتی که مسلم است که نزد دائیاش مسمّیٰ به حاج سید علی تربیت یافت) ، ]دائی باب را خال می نامیدند :چ[7] [. به بوشهر برای تجارت رفت به قولی پنج سال در بوشهر توقف داشت و بعد به شیراز آمد .
باب سفری به مکه رفت و بعد در کربلا دو یا سه سال اقامت گزید و در سلک شاگردان و مریدان سید رشتی در آمد .
باب در سال 1260 (1844م) دعوی بابیت و بعد دعوی مهدویت کرد و مدعی ذکریت شد و مقام بابیت را تفویض به ملاحسین بشرویه نمود در نوزدهم رمضان سال 1261 وی را تحتالحفظ به شیراز بردند و در شب 21 رمضان از دیوار خانه بالا رفتند و او را با خالویش به منزل حاکم بردند به باب توهین نموده و خال را چوب زیاد زدند و اثاثیه خانه اش را غارت نمودند .
ملامحمد صادق خراسانی و ملاعلی اکبر اردستانی را چوب بسیار زدند و مهار کردند و در بازارها گردانیدند و سپس نفی بلد کردند باب را در خانه داروغه زندانی کردند .
بعد از در گذشت سید کاظم رشتی (در 1209هـ )عدهای از شاگردانش در مسجد کوفه و شهر کوفه چهل روز به سر بردند که جانشین سید رشتی را بیابند اسامی آنان به شرح زیر است :
بشرویه ، ملاعلی بسطامی و حاج محمد علی بار فروش و آخوند ملاعبدالجلیل ترک و میرزا عبدالهادی و آقا سید حسین یزدی و ميرزا محمد هادي و ملاحسن بجستانی و ملابشیر و ملاباقر ترک و ملااحمد ابدال و چند تن دیگر بودند .
(مطالبی که در سطور بالا آورده شده دال[8] بر آنست که سید رشتی کسی را به جانشینی خود منصوب ننموده بود : چ).
و میان آنها سه تن دوست صمیمی بودند بشرویه و مقدس خراسانی و ملاعلی گوهر بودند .
باب گفت که من باب امام زمانم بعد گفت خدا بیان را بر او نازل کرده است .
و آیه «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان» اشاره به اوست که انسان مراد علی محمد و بیان همین کتاب است .
باب خود را ملقب به ذکر کرد به استناد «انا نحن نزلنا الذکر» تا آخر آیه.
احسائی[9] گفته بود که بعد از مرگ عسکری (ع) گوهر امام زمانی در کالبد دیگر ظهور کند .
بشرویه در مسجد کوفه به عزلت نشست و از خدا خواستار شد که امام زمان را به وی نشان دهد .
بشرویه سه روز در شیراز با باب گفتگو کرد و با باب بیعت کرد . در ابتدا پیروان باب را شیخی می نامیدند .
میرزا علی محمد در ابتدا خود را باب و ذکر و ذات حروف سبعه معرفی می کرد .
باب دو سال و نیم از صفر 1264 تا شعبان 1266 در قلعه چهریق به سر برد .
باب و پیروانش معتقد بودند که بیان ناسخ قرآن است .
باب ظهور من یظهرالله[10] را تا زمان خود دو هزار سال می داند .
باب در قلعه ماکو زیر نظر نظر علی خان و در قلعه چهریق زیر نظر یحیی بود .
قدوس به بشرویه پیوست و دستور قلعه طبرسی را داد در جنگ قوای بابیه با سپاه عشایر تیری به دهان قدوس رسید دندانهای او بریخت و نیمی از صورت او مجروح شد .
عباسقلی خان تیری به سینه بشرویه انداخت که او را به قلعه برگردانده در دالان قلعه درگذشت .
قدوس فرمان داد سرِ کشتگان را از تن جدا ساخته و صورت آنها را سیاه نموده و بر بالای چوبها نصب کرده و در بالای خاکریز قرار دادند.
باب زیارت نامه امیرالمؤمنین و تفسیر سوره يوسف را نوشت .
(توضیحاً بیان می دارد کتاب «بابالابواب» بهترین کتاب از جنبه تاریخی در قیام باب می باشد و نیز در امامزاده معصوم اکثر بزرگان بابیه مدفون می باشند :چ)
دهخدا در صفحه 57 شکلی را که باب هیکل نامیده به صورت طلسمی که برای ازدیاد محبت و جلوگیری از سرعت انزال است ترسیم کرده و بعدها بهاء این طلسم را نشان مسلک خود قرار داد.
در صفحه 57 : تعداد آثار باب را سي مجلد معرفي كرده است و در صفحه 59 : هيكل ديگري از باب گراور نموده كه نشان ماسونها و بابيه و ازليه مي باشد.
ملاحسین بشرویه از خراسان به قلعه ماکو برای دیدار باب پیاده سفر کرد .
]بشرویه یکی از کسانی است که طراح گفتار باب و اعمال اوست ضمناً بشرویه اولین فردی است که قیام مسلحانه را بر پا داشت و در خراسان عمامه سیاه بر سر نهاد و عَلَم سیاه را بر پا نمود تا بر طبق اخبار متواتر شیعه اثنیٰ عشر برای فریب ساده لوحان خود را سید حسنی قلمداد کند و چون بابیه واقف به اخبار آل محمد (ص) نبودند هیچیک بر بشرویه معترض نگردیدند که سید حسنی شش ماه قبل از ظهور قائم آل محمد (ص) بر پا خیزد و در جنگ کشته شود در ثانی سید حسنی سیادتش جای ابهامی ندارد نه اینکه مانند بشرویه به خود عنوان سیادت دهد.
بشرویه فن قلعهداری و فنون جنگ را از که آموخت و ضرورت دارد که غیر از این کتاب دانشمندی کمر همت بربندد و اسناد سیاسی را به دست آورده و پرده به یک سو افکند[ .
در کتاب «خاطرات لیدی شیل» که همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه بود ترجمه دکتر حسین ابوترابیان (نویسنده چون در ایام قیام مسلحانه بابیان در ایران به سر میبرد لذا ملخص کلام ایشان را نقل می نماید) . در فصل ششم از صفحه 125 در باره بابیه چنین آمده است :
یک شورش بسیار گسترده در مازندران یزد و فارس و زنجان تحت عنوان بابیه به شکل سوسیالیسم و کمونیسم به وجود آمد .
باب برای تحصیل به نجف رفت و با دو درویش آشنا شد .
(مترجمِ فاضل دو درویش را احسائی و سید رشتی تصور کرده در صورتی که احسائی فوت نموده بود و سید رشتی در قید حیات بود و هر دو تن از عقاید صوفیه بهره جسته بودند اما مخالف درویشی بودند و به زعم این بی مقدار قبلاً باب در بوشهر از روی قوانین علومغریبه به تسخیر شمس اشتغال میورزید و حتی به نظر این ناچیز باب به هند نیز سفر کرده بود و احتمال دارد باب در نجف و کربلا با صوفیه ارتباط داشته و از آنان آموزش یافته باشد :چ)
باب به دستور شیخالاسلام در منبر توبه نمود و او از مرگ رهائی یافت و از زندان فرار کرد و به اصفهان رفت بار دوم دستگیر شد و به قلعه چهریق برده شد و چوب بسیار خورد و باز توبه کرد .
احکام باب خیلی ساده و بر پایه مادیگری و مرام اشتراکی بود و تفاوتی با عقاید حسن صباح نداشت .
بابیه در زنجان با قوای دولتی کوچه به کوچه خانه به خانه و پستو به پستو جنگیدند .
بابیه معتقدند روزی خواهد رسید که باب بار دیگر ظهور کند و انقلابی به پا نماید و تصور می کنند مرگ باب حقیقی نبوده و مسلمانان دچار توهم شده اند .
در کتاب «مکتوبات» که شامل سه مکتوب است تصنیف آخوندزاده در صفحه 176 نوشته است :
محمد کریم خان از سلسله اشراف قاجاریه بود از آن جهت لقب خانی داشت و عاقبت در سنه 1279 در کرمانشاه هنگام عزیمت خود به کربلا از ناخوشی معده در گذشت .
در صفحه 178 گفته است :
قرة العین دختر آتشین طبع و صاحبه غیرت و همت ،وجيهه روزگار بود در عتبات که به زیارت قبر امام حسین (ع) رفته بود با باب ملاقات افتاد .
اعجوبه زمانه بود در اکثر معارک بهادری و مردانگی از او به ظهور رسیده است و در غالب شورشها سر سلسله جنبان بود به فرمان شاه خفیتاً به هلاکت رسید .
(توضیحاً قرةالعین در طول ایام حیات خود باب را ملاقات ننموده است بلکه جهت دیدار سید رشتی عازم عتبات شد و باب در آن اوقات در ایران بود و باب بعد از درگذشت سید رشتی مدعی بابیت شد.چ )
باب گوید زنان مانند مردان مساوی باشند و مادام که زنان شوهر اختیار نکرده گشاده رو بوده و بعد از اختیار کردن شوهر مستور باشند .
باب گوید خوک و شراب و خون نجس نیست بلکه کریه است و فضله حیوانات کریه می باشد .
در کتاب «سفر نامه پولاک» نوشته (یاکوب ادوارد پولاک ) ترجمه کیکاوس جهانداری در صفحه 239 نوشته است :
]شیخیه فرقهای هستند که با شیعیان تفاوت ناچیزی دارند مقر اصلی شیخیه در کرمانشاه است و بسیاری از مردان چابک مسلح از این نحله دفاع می کنند .
شیخیه مدعی تساوی حقوق هستند مسجدی در تهران دارند و عالمی که بر ایشان وعظ می کند .
شیعیان پیشنهادی را که از طرف شیخیه برای مباحثه با آنها شده بود نپذیرفتند .
مبنای نظری آنان بیشتر تحقیقات و مطالعات ظریفی است درباره نحوه وجود امام مهدی که قاعدتاً باید در روز رستاخیز ظاهر شود و سفسطه کلیسای روم شرقی (بیزانس ) را به خاطر می آورد .
شیخیه نیز مانند سایر فِرَق نوظهور به تنگ فکری و تعصب ممتازند در نتیجه مدنیت از آن فرقه چشم داشتی نمی تواند داشت[ .
توضیحاً بیان می دارد که مرکز شیخیه در کرمانشاه ایامی بوده است که احسائی بنا به خواهش والی آن دیار شاهزاده محمد علی میرزا دولتشاهی دو سال در آن شهر اقامت گزید .
در آثار شیخیه مطلبی دال بر اقامه بحث به چشم نمی خورد بلکه احسائی که به قزوین آمد شهید ثالث با وی بحث نمود و شیخ را تکفیر نمود و تا کنون کسی متعرض نشده که امام دوازدهم در روز قیامت ظهور کند .
نفوذ شیخیه در کرمان در درجه اول به علت کثرت افراد صوفیه در کرمان بود که عقاید آنان برای گسترش افکار شیخیه زمینه مناسبی فراهم نموده بود و در ثانی مراتب علمی و نفوذ حاج محمد کریم خان در این شهر بود .
ادوارد برون مستشرق معروف انگلیسی در ترکیه نزد حاج پیر صفا[11] مشَرَف شد (مشرف اصطلاح صوفیه است که کسی اعمال ورود به تصوف را انجام داده باشد ) و بعد از طرف پیر صفا ملقب به لقب طریقت شد که مفهوم آن ارتقا به مقام ارشاد است برون در بلاد ایران به سیاحت پرداخت و در مورد بابیه به تحقیق مجدانه اقدام نمود برون کتابی به نام «یک سال در میان ایرانیان» تألیف نمود که آقای منصوری در دو جلد ترجمه نمود برون در صفحه 285 آن نوشته است :
«بعد از فوت بهاء عباس افندی پسرش غصن اعظم جانشین او شد .
(توضیحاً بیان می دارد در بدایت امر بابیه و بهائیه را بابی مینامیدند و دریافت برون بیشتر مسموعات[12] از افراد بهائی است و جانشین عباس افندی نوه دختری او شوقی افندی به کمک دختر بها بر مسند خدائی جالس شد و برادر عباس افندی بعد از فوت بها معارض برادر و شوقی شد: چ ) .
در صفحه 296 نوشته است :
بابیه معتقدند عیسی (ع) مصلوب شده است .
در صفحه 395 نوشته است :
وقتی بهاء الله دعوی کرد آثار باب از میان افراد جمع آوری شد .
در صفحه 408 نوشته است :
عیسی پسر بود بهاء پدر می باشد یعنی خدا است .
در صفحه 411گوید :
الواح از (مصدر) صادر می شود .
(اصطلاح مصدر از ابداعات بهائیان است : چ)
در صفحه 413 نوشته است:
«افق الاعليٰ» محل اقامت بهاء كه شمسالحقيقة نامند.
در صفحه 415 گوید :
بهاء خط جدیدی ابداع کرده که تعداد اندکی از آن آگاهی دارند .
(تأییدی بر اثبات این گفته در دسترس نیست و اگر بوده از بین رفته است : چ)
در صفحه 521 نوشته است :
خواهر ملاحسین بشرویه که به نام مریم بود اشعاری به تقلید دیوان شمس سروده بود .
برون می نویسد : سید علی دائی باب شصت هزار تومان ورشکست شد» .
به عقیده این ناچیز این موضوع مبنای صحیحی ندارد زیرا یک بزاز در آن دوران این مبلغ سرمایه نداشت تا چه رسد بدین حد ورشکست شود .
رسالهای از طرف ازلیها منتشر گردید موسوم به «مختصری از دستورات بیان» و این رساله به یادبود بیست و پنجم نوروز که درباره «طلوع صبح ازل» در 36 صفحه تدوین یافته است ، در جمله اول آن نوشته شده است : (بسم الحی الازل الوحید ) و در آخر آن رساله جمله آثار متفرقه ازل را ذکر کرده اند .
یحییٰ صبح ازل را (حضرت ثمره) خطاب می کنند .
هنگامی که آقای فلسفی خطیب شهیر در ماه رمضان در رادیو هر روزه دو ساعت دلایل بسیار بر بطلان عقاید بهائیه ایراد می فرمودند محمد صادق ابراهیمی پیشوای ازلیه آثار باب را یکی پس از دیگری به چاپ می رساندند و هزینه چاپ کتب را دولت آبادیها به عهده گرفته بودند و شگفتی در آنست که بعضی از افراد خانواده دولتآبادی ضمن اعتقاد به بابیت عضو جمعیت (انجمن اخوت) سلسله صفی علی شاهی بودند هم چنانکه خاندان (آقاخان محلاتی) پیشوای فرقه اسماعیلیه سر سپرده درویشان نعمتاللهی بودند موضوع را با ذکر ادله و ارائه عکس آقاخان بر سر مزار صفی علیشاه در کتاب «سلسلههای صوفیه ایران»[13] ارائه دادهام .
«یاد داشتهای قزوینی» جلد هشتم در صفحه 157 مینویسد: حاج میرزا هادی دولت آبادی فرزند میرزا عبدالکریم از احفاد قاضی نورالله شوشتری است .
جد اعلای او از شوشتر به اصفهان آمده و در اواخر سال 1257 یا 1258 هـ . ق در قریه دولت آباد متولد و در سال 1294 هـ . ق از عراق مراجعه کرد و گوید دو مرتبه با بها زمانی که با ازل اختلاف پیدا نموده بود ملاقات نمود و به قبرس نیز می رود و در این سفر حاج میرزا یحیا و حاج میرزا علی محمد فرزندانش نیز همراه بودند و در شب 24 شوال 1326 هـ . ق وفات نمود و در ابن بابویه مدفون شد فقه و فلسفه تدریس میکرد و در اصفهان امام جماعت بود و روضه خوانی برپا میکرد و «فصلالکلام» را رد بر بها نوشت و با 38 دلیل محکم مستخرج از بیان بطلان بهائیت را به ثبوت رسانده و نسخه اصل را جهت بهاءالله فرستاده است و ظلالسلطان با وی ضدیت بسیار نمود و کتابی در شرح مظالم ظلالسلطان و ملا نمایان آن عصر نگاشته است .
گوبینو در باره باب در صفحه 119 کتابش چنین نوشته : بعضی را اعتقاد برآن بود که باب سید نبوده است. و اضافه می کند که: اکثر سادات در ایام خلافت بنی امیه و بنی عباس کشته شدند و فقط چهار خانواده سید می باشند . اما گوبینو اسامی این چهار خانواده را ذکر نکرده است .
به نظر این ناچیز گفته گوبینو در باره بابیه درست است زیرا اغلب رهبران بابیه مانند قدوس عمامه سیاه بر سر میگذارند .
قرة العین در ده بدشت ملامحمد علی بار فروش که قدوس نامیده میشد را دید که سجاده نهاده و قصد انجام نماز را دارد لذا به قدوس گفت تو باید به سوی من نماز خوانی زیرا قبله واقعی من هستم و بعد به مکان بلندی رفته خطابهای ایراد کرد و گفت پرستش خدای یگانه میباید بر طبق سیرۀ دین جدید انجام شود و کتاب جدیدی جايگزین کتاب کهنۀ قدیمی شده است . قرةالعین که به سوی بابل میرفت دستگیر شده با محافظین جدید به تهران برده شده و در خانه محمود خان کلانتر محبوس گردید .
ملاحسین بشرویه درقلعه طبرسی اعلام کرد که باب رسول خدا است و پس از طی یک سال تمامی اقالیم را مسخر خواهد کرد و کسانی که پیرو او باشند صاحب اختیار ممالک جهان خواهند شد .
بشرویی برای تشویق افسران خود عناوین و القابی به آنها عطا میکرد و آنان را به مقام ائمه اطهار (ع) و انبیاء قدیم میرسانید و میگفت شما همان پیشوایان قبلی هستید که و در مقام والاتر در این دوره ظهور کردهاید و اگر شما کشته شوید پس از چهل روز دو باره زنده می شوید و در این دنیا پادشاه یا حاکم بلا عزل یکی از کشورهای مفتوحه خواهید شد و بعضی را حکومت چین یا ترکیه و فرانسه و انگلستان و روسیه وعده میداد .
سربازان دولتی تصور میکردند که بشرویی پیغمبر است و نتوان با او جنگ کرد .
بشرویی ]گاهی[ عمامه سبز بر سر می نهاد و مدعی بود اگر کشته شوم پس از چهارده روز زنده خواهم شد .
بابیه نعش سربازان دولتی را از قبر بیرون آورده سر آنان را از بدن جدا نموده و جسد را در بیابان رها می کردند .
ملامحمد علی زنجانی(حجت) در نمازهای واجب به سلیقه خود تغییراتی میداد و برای خود تشکیل دولت داد یکی را رئیس شهربانی و فردی را به وزارت خارجه یا شخصی را به وزارت داخله منصوب میکرد اسرا را داغ کرده و در حال احتضار سر سربازان را از تن جدا ساخته و به اردوی دولتی پرتاب میکرد و توپ ساخته و زنبورک[14] درست کرد، در محلات تحت تصرفِ خویش اشیاء گران بهای ثروتمندان را ضبط کرده و به پنهانی دفن میساخت و زنجان را به نوزده قسمت تقسیم کرده و به هر قسمت نوزده تن را میگمارد و به سفارت انگلیس و روس و عثمانی نامه نوشت و پیروانش را وا میداشت که هر شب نوزده مرتبه جمله ( الله اکبر در پاسخ الله اجمل[15] ) بگویند .
حجت در هنگام مرگ می گفت پس از چهل روز زنده خواهد شد .
یحیای صبح ازل در سن شانزده سالگی به جانشینی باب برگزیده شد و پیروان خود را از شورش کردن ممانعت میکرد. قرة العین را در ارک دولتی در خرمنی از حصیر قرارداده و پارچهای در حلق وی فروکرده خفهاش نمودند و جسدش را به آتش کشیدند و خاکستر آن را به باد دادند .
از افراد حروف حی طاهره و ازل و حجت زنجانی باب را ندیده بودند. باب میگفت عالم هستی جز تجلی و بروز الوهيت چیز دیگری نیست. (این گفتار از وحدت وجود متأثر شده است) .
باب میگفت انبیاء سلف از جهت روحانیت از او پایینتر بودهاند .
باب دستورهای مشروحی درباره خود و حروف حی که زیارتگاهی بر پا کنند داده است .
بابیه معتقد بودند که روح باب به طاهره و پس از وی به ازل تعلق گرفته است . باب حکومتی که هم جنبه سلطنت و هم روحانی باشد پیشنهاد کرده است و در هر خانه بابیه عبادت گاهی داشته باشند و اشیا نفیس در آن معابد جمعآوری گردد .
بابیه به طلسمات اعتقاد راسخی داشتند.
باب شکلی که هیکل انسان باشد طرح ریزی کرده که همان ستاره داوود می باشد که آرم یهود و آرم فراماسونري هم آرم بابیه و ازلیها بوده است و این طلسم را مردان و زنان بابیه حرز خود میکردند.
باب میگفت هیچ فردی نباید مالک چیزی در کره زمین شود زیرا خدا مالک زمین و او خواهد بود. (این از عقاید صوفیه است).
باب دستور داد که در عبادت نغمات موسیقی به کار برند.
باب گفته که کلیه کتبی که مغایر بیان میباشد سوزانده شود .
باب دستور داده در سن یازده سالگی ازدواج کنند و در صورت لزوم دو زن اختیار کنند و گفته حرف طا را به حرف ق تبدیل نکنید یعنی طلاق ندهید .
باب گوید تراشیدن ریش ممدوح است .
ازل در تابستان ها در شمیران و در زمستان ها در نور مازندران بسر میبرد.
هنگامی که به ناصرالدین شاه سوء قصد شد ازل با تغییر لباس به بغداد گریخت و برای دستگیری وی دولت ایران هزار تومان جایزه تعیین کرد .
تا سنه 1278 هـ . ق در بابیه اختلافی بروز نکرد .
در اثر سوء قصد به شاه سیدعلی عرب در تبریز و ملا رجب علی در کربلا که هر دو از حروف حی بودند کشته شدند .
القاب مرآت و وحید و ازل از طرف باب به وی ابلاغ شد .
ازل در روز سه شنبه یازدهم جمادی الاول سنه 1330 هـ .ق درشهر مه آی از توابع قبرس فوت کرد .
باب در سال اول مدعی بابیت و در سال دوم ادعای ذکریت کرد و مقام بابیت را به بشرویی بخشید .
گوبینو گفته است: که احسائی اظهار کرد امام قائم (ع) فوت کرد و گوهر امام بودن خود را در کالبد دیگری جلوه گر ساخته است.
بیان فارسیِ باب تفسیر بیان عربی است تألیفات و نامههای باب بالغ بر هفتاد جلد است .
سید جعفر پدر سید یحیا دارابی مشرب عرفان داشت و ملقب به لقب کشاف شد و مدعی کشف هفتاد بطن در قرآن شد .
بابیه در جنگ ها یک پیراهن کرباس پوشیده که آستین آن تا سر مرفق و دامان آن تا سر زانو بود و شمشیر و قداره بر کمر می بستند و کلاه بر سر می نهادند .
حجت از تمام افراد بابیه محیلتر[16] بود.
باب در کودکی بسیار کند ذهن و مورد تنبیه شیخ عابد معلم خود قرار میگرفت عنوان حروف حی از ابداعات باب بود و اعتقاد به تاثیر حروف و اعداد داشت و این علوم غریبه سرچشمهاش کلده و آشور بود .
حاج میرزاآغاسی در ابتداء امر بابیه دلخوش بود که موجب وحشت علما شود و همین فکرِ اين صوفی موجب گسترش بابیت شد.
قرة العین از علمای شیعه تقاضای انجام مباهله کرد این بیت زیر را به زرین تاج ( قرة العین) نسبت می دهند.
توکمان کشیده در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غم بود از همین که خدای نکرده خطا کنی
گویند این شعر از عاشق اصفهانی[17] است.
جانشین صبح ازل حاج میرزا هادی دولت آبادی و بعد حاج میرزا یحیا دولت آبادی بودند.
یکی از آثار باب صحیفه عدلیه است در پنج باب است احکام حسین بن روح[18] نایب خاص امام زمان ع را تائید کرده اما عبدالبهاء نواب اربعه را تکذیب کرده است.
«کتاب الواح» به قلم نقطۀ اعلیٰ (باب) و به کتابتِ کاتب باب سید حسین کاتب در 50 صفحه است.
باب گفته «من یظهرهالله» کسی است که موعود بیان و وقت ظهور او به عدد 1511سال یا 2001 سال دیگر خواهد بود.
کتاب تاریخ «مسیونیکلا» گوئی مقتل بابيه است. نویسنده کتاب منشی اول سفارت فرانسه در ایران بود بیست و پنج سال صرف مطالعه امور بابیه نمود و دو سال با صبح ازل مراوده داشت.
در تاریخ خود نوشته است که: باب در شیراز زنی به نام ساره بیگم دختر حاج میرزا محمد حسین را به همسری خود برگزید و در اصفهان مریم معروف به قانته را به زوجیت خود در آورد .
باب به صبح ازل امر کرد که کتاب بیان را تکمیل کند (نگارنده این سطور رسالهای به قطع جیبی به زبان عربی به خط ازل به نام متمم بیان مشاهده کردم که تفسیر کتاب بیان بود.)
باب یازده واحد بيشتر نگفته و مدعي شده بقيه مطلب تا نوزده واحد در مشیة الله محتجب است و هر واحد 19 باب است و بیان نیز 19 واحد است و مقام نقطه مقام فناء کلی است و بعد از خرق هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت باید سیر طریق کرد .
باب به ازل نوشت هشت واحد بنویس که بیان تکمیل شود و موعود کل در ایام تو ظهور کند بیان را نسخ نما . ازلی ها گویند مراد از این مطلب اشاره به خود ازل میباشد که موعود کل جناب ثمره (ازل) است.
باب بیان فارسی و کتاب پنج شأن و چهار شأن را در زندان ماکو و زندان چهریق نوشت باب عدد نوزده را از جمله «بسمالله الرحمن الرحیم» گرفته و از تعداد 14 معصوم و نواب اربعه و خودش که نوزده میشود اخذ نموده است. باب احسائی و سید رشتی را مبشر خود میداند. ]توضیحا” بیان میدارد آثار باب را مجموعا” بیان میدانند و کتاب بیان را نیز به طور اخص بیان دانسته اند[.
عدد نوزده از علم اعداد بوده و در نزد نقطویه[19] نیز معمول بوده است.
جسد باب را عبدالبها در صندوق بلور گذاشت و صندوق الماس تهیه نشد، پس از آن دفن کردند صندوق بلور از هند رسیده بود .
بابیه در جنگها در موقع حمله یا صاحبالزمان میگفتند .
باب گفته احسائی باب امام بودند اما صراحتا” نگفتند و در موقع ارتحال سید رشتی را به جانشینی خود تعیین کردند.
کلیه آثار باب به صد هزار بیت بالغ می شود.
]توضیحا” بیان می دارد مقام نقطه از عرفان و تصوف گرفته شده است .
صوفیه مراتب سلوک را هفت مرحله ذکر کرده اند و خواجه عبدالله انصاری کتابی به نام صد میدان نوشته و بعضی به عدد اسماء الله هزار و یک منزل می دانند و برخی پنج حضرت گفته اند .
1. حضرت ناسوت ( که مقام شهود است )
2. ملکوت که شامل ملکوت سفلیٰ و علیا می شود.
3. جبروت.
4. لاهوت.
5. حضرت هاهوت که فیض اقدس و صادر اول و حقیقت محمدی (ص) گویند.
حدیثی منقول است که مفاهیم قرآن در سوره حمد است و معانی سوره حمد در بسمالله الرحمن الرحیم و منظور از آن باء بسمالله و معنای آن در نقطۀ بسمالله و حضرت علی (ع) فرمود[20] منم نقطۀ باء بسمالله و نقطه ، مقام سکون و حرکت ها متشأن به باء بوده و همگی موجودات به طفیل باء ایجاد گردیده و هر گونه حرکت و تبادل به وجود باء قدرت پذیرد و معنای دیگر نقطه حقیقت علویه است و روایتی از حضرت امیر[21] منقول است که من دو سال از خدا کوچک ترم مرحلۀ اول ذاتِ بحتِ بسیط و مرحلۀ بعد فیض اقدس و آن حضرت در مقام فیض مقدس است. چ[ .
بعد از جنگ قلعه طبرسی جنگ نیریز بود و سپس واقعه زنجان رخ داد.
این ناچیز پس از غور و بررسی زیاد چنین استنباط کردم سید رشتی باب را تربیت کرده و آماده داعیه های گزاف کرد و حروف حی را نیز آماده همراهی باب کرد و قرةالعین را نیز دور از چشم اغیار در منزل خود سکونت داده و تحت تربیت خاصۀ خویش قرار داد چنانکه زمان باب بشرویی و طاهره بیش از دیگران زمینه فکری اشخاص را به نفع باب تغییر دادند و عامل اصلی بابیه این دو تن بودند و باب آلت دست این دو بود و زمینه را برای شورش فراهم و آماده ساختند. و باب ضمن اینکه کتابی به نام «بیان» عرضه کرد و خود را موعود ادیان سابقه معرفی کرد ، یک مرتبه دو هزار سال زمان تعیین کرد تا آن موعود آشکار شود و دیگر بار ظهور موعود را خیلی نزدیک دانسته و خود را به عنوان مبشر معرفی کرده که بعد از کشته شدنش بیست و پنج نفر داعیه جانشینی بهم زدند .
بعد از باب ذبیح قناد و سید هندی اعما و سید علو و آقا محمد کراوی مدعی شدند .
یکی از کتب ارزنده که در ترویج بابیه نوشته شده بود و حتی از سطح بیان والاتر است و در مشرب بابیه هم سنگ آن نیست کتاب «هشت بهشت» به قلم میرزا آقا خان کرمانی و یار غارش شیخ احمد روحی کرمانی است و با توجه به آثار وی آقا خان در مقام دانش بر همگنان[22] برتری دارد و کمک وی به اسدآبادی که نابغه و متفکر عصر خود بود و بیش از دیگران به سید یاری داد. آقاخان و روحی هر دو دو دختر صبح ازل را به زنی گرفته بودند .
این ناچیز آقاخان را ازلی نمیداند تعصب شدید وی به وطنپرستی سبب گشته حمله اعراب را به ایران با اسلام یکی بداند در صورتی که اسلام به یک ملت و یک کشور و یک زمان و یک نژاد تعلق ندارد و دین جهانی است و آقاخان برای مبارزه با اعراب به تقویت بابیه سعی بسیار کرد و کتاب «هشت بهشت» به قلم یک نفر است و سنخ سخنان و ابراز دلایل شباهت تام به نوشتههای آقاخان دارد و آثار وی نشان میدهد که به توحید معتقد اما از ادیان گریزان است آقاخان قبل از حرکت به ایران در شهر استامبول تعداد زیادی از آثار خویش را که با خط وی نوشته شده بود به پدر صنعتیزاده کرمانی سپرده که پس از رفع گرفتاری به ایران آمده آثار قلمی خود را به چاب رساند. وی میانگاشته که کتب خویش را به یک همشهری داده که از گزند حوادث مصون ماند . اما آقاخان با دوتن دیگر به دست محمد علی میرزا ولیعهد که به بهائیت گرایش داشت کشته شدند و فرزند صنعتیزاده آثار وی را به نام خود منتشر ساخت.
چند بار در منزل محمد صادق ابراهیمی ملاقات صنعتی زاده دست داد و برایم مسلّم گردید که این شخص در حدی نیست که درباره مانی[23] و مزدک[24] و نادر[25] کتابی بنویسد، از مرحوم حاجی ترقی مدیر کتابفروشی خیام شنیدم که بیان میکرد رساله خطی دربارۀ مانی نزدم آورده و خود را مؤلف آن کتاب معرفی کرد دقّت کرده دیدم کاغذ ها مربوط به ادواری است که صنعتی زاده در آن اوقات متولد نشده بود وقتی این مطلب را با او در میان گذاردم عصبانی و برافروخته شده و رساله را با تعرض از من گرفت و دیگر به نزدم نیامد. مرحوم حاج محمد رمضانی[26] که مرد دانشمند و محقق بود و به این بیمقدار محبت داشت روزی که سخن درباره آقاخان به میان آمد گفت صنعتیزاده برای چاپ کتابی به من مراجعه کرد هم اوراق کتاب کهنه بود و هم واقف شدم این اثر امکان ندارد نگارش این جوان باشد برای اطمینان خاطر به دانشمند محقق مجتبیٰ مینوی[27] داده که او نیز در این باره بررسی کند ، مینوی نیز نظریه مرا درست دانست وقتی این دریافتها را با صنعتیزاده در میان گذاشتم ناراحت شده آن اوراق را از من گرفت و پس از مدتی دریافتم نویسنده آن کتاب آقاخان است، صنعتیزاده میگفت که من یک نسخه خطی «بیان» را به کتابخانه آستان قدس رضوی دادم و بدین امر مباهات میکرد.
«هشت بهشت» بهترین کتابی است که بر رد بهائیه نوشته شده و بعد از این کتاب اثر دیگری است که به قلم عمه عباس افندی به نام «تنبیهالنائمین» در جواب «لوح عمه» که اثر عبدالبهاء است. که عمه اسرار بهاء را به زیبایی و به شیرینی تشریح کرده است.
هشت بهشت مشتمل بر 330 صفحه و با مقدمهای در 17 صفحه چاپ شده است .
آقاخان مینویسد در بین حروف حی هیچ یک در حد دانش سید جواد کربلائی نبودند . سيد كربلايي استاد آقاخان و روحی بوده و فکرش باز و جای تأسف است که این گونه افراد با سعه صدر و روشنیِ فهم پیرو باب باشند.
ازلیها معتقدند کتاب «هشت بهشت» را میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی مطالب آن را از استاد خود سید جواد کربلائی که از حروف حی بود الهام گرفتهاند اما به نظر این ناچیز هشت بهشت به قلم یک تن بوده و سیاق عبارات مؤید این نظر است که به قلم میرزا آقاخان کرمانی بوده است .
میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و حاج میرزا حسن خبیرالملک از پیروان خاص سید جمال الدین اسدآبادی بودند و در ترویج اتحاد اسلامی میکوشیدند .
این ناچیز گوید: از طرف اسدآبادی بالغ بر پانصد نامه به بزرگان فِرَق اسلامی نوشته شده که از آن جمله نامهای مستدل به عنوان میرزای شیرازی فرستاده بودند که اغلب این نامه ها به قلم آقاخان و به امضاء سید بود .
میرزا آقاخان نوۀ دختری میرزا محمد تقی حکیم ملقب به مظفرعلیشاه که او را مولوی ثانی می دانستند بود .
در «هشت بهشت» نماز بابیان را نوزده رکعت میدانستند ، در وقت ظهور صبح متوجه شمس گردد، روزه از سنین نوزده سالگی تا سی و هشت سالگی است، قبله بیت شیراز است، خمس باید به ولیالامر پرداخته شود و ولیالامر از ذریه حروف حی باشند.
سلام بابیه اللهاکبر است و در پاسخ باید گفت الله اعظم .
در وقتی که ذکر اسامی حروف حی برده شود باید گفت الله ابهی و در پاسخ بگوید الله اجمل .
هیکل انسان[28] که همان ستاره داوود است بر درب منزل آویخته کنند و این نوشته ها بر فضه ( نقره) يا ذهب ( طلا ) کتابت کنند .
سلیمان نبی به رقبة العهد ده کلمه سر به اصحاب سِرّ خود ]سپرد[ و از عدم افشاء سِرّ از آنان تعهد گرفت و اصحاب طریقت سِرّ را به یاران سِرِّ خود میگفتند. دخان[29] و تریاک و مسکرات[30] و پیاز و سیر و انغوزه[31] و ترب و گوشت های قدید[32] خشکیده و ادویه را حرام دانسته است .
باید توجه داشت که این اغذیه ها برای سالک طریقت نیز معناً حرام است .
شبانه روز به نوزده قسمت کنند .
باب گفته ظروف خانه باید از احجار نفیسه یا ذهب و فضه باشد و ظروف مس و آهن و روی و برنج به کار نبرند .
اطفال را از والدین جدا کرده در دارالتربیه برند .
صد سال دیگر یک نفر از اولاد وحید سلطان معموره زمین شود .
انقراض دولت قاجار قبل از هزار ماه بشارت می دهد .
باید بقای حروف حی را برپا دارند.
میرزا عبدالله غوفا و حسین میلانی و سید حسین اصفهانی و میرزا محمد نبیل مدعی وصایت باب شدند آقاجان کچل صابون فروش کاشانی و میرزا حسین علی به ادعا پرداختند.
باب درباره ظهور موعود بیان گفته در مکتب اطفال را اذیت نکنند.
کتاب «هفتاد و دو ملت» تألیف میرزا عبدالحسین مشهور به میرزا آقاخان کرمانی است که مطالب این کتاب در کتاب «انقلابایران» به قلم ادوارد برون نقل گردیده است و مینویسد: مستشرق انگلیسی کلنل ویلت سید جمالالدین اسدآبادی را بابي معرفی کرده است .
در صورتیکه این گفته کذب محض است .
مسیونیکلا در تاریخ خود نوشته است: که قرة العین مقام الوهیت باب را با اعلام دلایل به اثبات میرساند و درباره جسد باب گوید که سگ جسد را نخورده است .
بابیه در صدد بودند باب را از زندان نجات دهند و اگر قشون دولتی به آنان حمله کرد به روسیه بروند .
باب کتاب بیان را که میبایستی نوزده ]بخش[ باشد به اتمام نرسانید و گفت موعود بیان آنرا به اتمام رساند. بابیه موعود بیان را شخص ازل میدانند .
باب سه قول درباره موعود ذکر کرده که مفهوم آن این است که موعود بیان در ایام حیات باب هنوز متولد نشده است در صورتی که بهاء سناً از باب مسن تر بوده است .
قرة العین گوید باب هم نقطۀ عالم الوهیت و هم عالـَمِ ماده است.
رسالهای در احکام بابیت از طرف ازلی ها به چاپ رسید] در آن آمده است[.
باب گوید هرکس کتابی دارد که دویست سال مانده باشد مالک آن عوض شود و اگر کثیف بود با آب بشوید .
کلیه کتب محو شود مگر اینکه در اثبات بابیت نوشته شده باشد .
استعمال دوا و هر چه نفس از آن کراهت دارد بکار نگیرد مگر در ضرورت باشد دوا لطیفه و نعما طیبه باشد .
تخمه شکستن و به قهقهه خندیدن و رقصیدن مجاز نباشد .
آموختن علم اصول و منطق و لغات مستعمله جایز نباشد.
هر نوشته را باید با جوهر قرمز کتابت کنند .
***
نقل از کتاب باب کیست و سخن او چیست (بابیه – ازلیه) اثر نورالدین چهاردهی – ویرایش و حواشی مسعود رضا مدرسی چهاردهی – تهران – سال 1397 خورشیدی – نشر آفرینش
[1] . مقتل = قتلگاه .
[2] . شهیر = مشهور – نام آور.
[3] . فروغی = محمد علی فروغی (1321-1254 خورشیدی).کارشناس ادبیات و فلسفه ، سیاستمدار و اندیشمند علوم سیاسی و از پی ریزان فرهنگستان فرهنگی تاریخ معاصر ایران. نماینده مجلس ، وزیر و نخست وزیر ایران شد.
[4] . ملک المتکلمین = حاج ميرزا نصرالله‚ پسر ميرزامحسن بهشتي از وعاظ و ناطقان معروف دوره مشروطيت است . وي به سال 1277 ه . ق . در اصفهان متولد شد. تحصيلات خود را نزد آخوند ملاصالح فريدني انجام داد و در 22سالگي به زيارت مکه معظمه مشرف شد و در مراجعت به هندوستان رفت و مدت دو سال در آنجا اقامت گزيد و کتابي به نام من الخلق الي الحق براي بيداري مسلمانان تاليف و منتشر ساخت . پس از انتشار اين کتاب ‚ به وسيله انگليسيها از هندوستان تبعيد شد و به ايران آمد و در انقلاب مشروطيت ☞ با ايراد خطابه ها و سخنرانيها به بيداري افکار مردم پرداخت و سرانجام روزي که مجلس شوراي ملي به توپ بسته شد ملک المتکلمين دستگير شد و به سال 1326 ه . ق . در باغشاه تهران به قتل رسيد. (تاريخ رجال ايران تاليف مهدي بامداد ج 4 ص 346 و تاريخ انقلاب مشروطيت ايران تاليف مهدي ملکزاده).
[5] . سید جمال = سید جمال الدین اسد آبادی.
[6] . بی همال = بی نظیر – بی همتا.
[7] . حرف چ مخفف چهاردهی است یعنی مطلب داخل کروشه از نویسندۀ کتاب نورالدین چهاردهی است.
[8] . دال = دلیل .
[9] . شیخ احمد احسائی پیشوای شیخیه.
[10] . من یظهرالله = خدا به نظر می رسد. خدا از او ظاهر می شود.
[11] . حاج پیر صفا = سى و ششمین خلیفه سلسله كمیلیه است.«کتاب سیری در تصوف اثر نورالدین چهاردهی».
[12] . مسموعات = شنیده ها .
[13] . سلسله های صوفیه ایران اثر نورالدین چهاردهی چاپ سوم نشر علمی و فرهنگی سال 1393 خورشیدی تهران – 390 صفحه . لازم به ذکر است این کتاب با مقدمۀ پروفسور شیمل و تصحیح و تنظیم مسعود رضا مدرسی چهاردهی آماده انتشار است.
[14] . زنبورک = نوعی توپی کوچک که در قدیم روی شتر می بستند.
[15] اجمل = جمیل تر – نیکوتر.زیباتر
[16] . محیل = پر حیله – فریب کار.
[17] . عاشق اصفهانی = عاشق تخلص آقا محمد خیاط اصفهانی شاعر ایرانی. مردی قانع و با استغنای طبع . زندگی او از خیاطی بود. عاشق بیشتر به سرودن غزل ورباعی علاقه داشت و همه معاصرین او غزلیاتش را به شیرینی و شیوائی ستودهاند. ظاهراً در اصفهان درگذشت(1181-1182هجری شمسی).دیوانش در 1318و1344هجری شمسی در تهران به چاپ رسید.(دائرة المعارف فارسی از غلامحسین مصاحب ج2بخش 1).
[18] . حسین بن روح = ابوالقاسم ابوبحر نوبختی (م226ق) – محدث ،فقیه ، متکلم شیعی ایرانی و سومین نمایندۀ خاص امام دوازدهم در دوران غیبت صغریٰ. او از نوبختیان شیعی ایرانی بوده است که در بغداد زندگی می کردند.در عصر خود از شهرت و اعتبار و اقتدار دینی و اجتماعی و سیاسی مهمی برخوردار بوده است.(دائرة المعارف تشیع ج 6 ص 330و331).
[19] . نقطویه = محمود پسیخانی بنیانگذار آئین نقطویه در ششصد هجری ظاهر گردید.رجوع شود به کتاب سیری در تصوف اثر نورالدین چهاردهی تهران نشر اشراقی چاپ سوم سال 1389خورشیدی.
[20] . قال علی ع = انا نقطة تحت الباء بسمله . بعضی روایات باء بسم الله را مخلوق اول می داند و بعضی الف را و هر کدام در باب حروف اول باشد چه باء و چه الف فرقی نمی کند چون نتیجه و بازگشت هر دو به نقطه است پس نقطه مبدأ و معاد حروف است یعنی نقطه مرتبۀ اول اجمال کتاب آسمانی است و تمام قرآن آخرین مرتبه تفصیل قرآن حمید است . اگر نقطه را محدود به نقطۀ مکتوب و درحیطۀ کتابت تصور نکنیم و کمی گسترده تر به آن بنگریم در هندسۀ عالـَمِ وجود نیز نقطه مبدأ و آغاز خلقت است همانگونه که حکماء گفته اند «الواحد لایصدر عنه الاواحد» اینجاست که معنای این فرمایش امیرالمؤمنین من نقطه زیر باء بسم الله الرحمن الرحیم ام . زیرا خط امتداد نقطه است و از خط سطح پدید آید و از سطح حجم اما نقطه مجرد و خارج از ذهن . شما نمی توانید نقطه ای را در فضای خارج ذهن «سلسله درس های نورالدین چهاردهی» نشان دهید مگر به کمک خط.
[21] . قال علی ع = «انا اصغر من ربی بسنتین» بحارالانوار – علامه مجلسی – بیروت مؤسسه الوفاء سال 1404 هـ . ق جلد 38 ، ص 278.
[22] . همگنان = رفقا – همکاران.
[23] . مانی = نام نقاشي بوده مشهور در زمان اردشير و بعضي گويند در زمان بهرام شاه بود و بعد از عيسي عليه السلام ظاهر شد و دعوي پيغمبري کرد‚ و بهرام شاه بن هرمز شاه او را به قتل آورد. (برهان ). ماني بسال216 و يا 217م . متولد شد. سال وفات ماني 276 يا 277م . است .
[24] . مزدک = بیناد گذار یا مبلغ آئینی که مبنی بر اصل اشتراک در اموال و زنان بود. این آئین در عهد قباد شاهنشاهی ساسانی در ایران ظهور کرد.مزدک به تبلیغ آن پرداخت و قباد را با خود همراه کرد و سرانجام خود و همراهانش در کشتار عظیمی که مقدمات آن به دست خسرو انوشروان (پسر قباد) که هنوز به سلطنت نرسیده بود و بزرگان و نجبا و روحانیان فراهم شده بود ، نابود شدند پیروان این آئین را مزدکیان نامند.(دائرة المعارف فارسی غلامحسین مصاحب ج 2-بخش دوم).
[25] . نادر = 28محرم1100-11جمادی الثانی 1160هجری قمری، شاه (24شوال 1148-11جمادی الثانی 1160هجری قمری) و سردار معروف ایرانی ، فاتح دهلی و مؤسس سلسلۀ افشاریه پسر امامقلی از طایفۀ افشار.نامش نادرقلی.ازبکان را از خراسان و روسها را از گیلان دفع کرد.افغانها را بعد از 7 سال اقامت در ایران ، بکلی از ایران خارج کرد.به شجاعت و جلادت و تدبیر موصوف بود، در آخر عمر خست و طمع او را به ظلم و سفاکی واداشت.اصراری که در ترک مذهب تشیع و منع عزاداری شیعه داشت و آن را در صحرای مغان از شرایط قبول سلطنت قرار داده و بعداً نیز با دلبستگی دنبال می کرد موجب سلب محبوبیت و اعتبار او بین عامه شد. (دائرة العمارف فارسی غلامحسین مصاحب ج 2بخش دوم).
[26] . حاج محمد رمضانی = ناشر کلالۀ خاور وی حواشی ارزنده ای بر مثنوی مولوی دارد که در قطع رحلی است و به مثنوی کلالۀ خاور معروف است. «مسعود رضا»
[27] . مجتبی مینوی =(1282-1355 هجری شمسی) ادیب و نویسنده و محقق ادبی و لغوی و یکی از دقیق ترین و پرکارترین ادیبان ایرانی در زمینۀ تحقیق و تنقیح و تصحیح متون ادب فارسی که نزدیک چهل اثر مستقل از ترجمه و تصنیف و تحقیق انتقادی و بیش از شصت مقاله در همین زمینه از او باقی است.(فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج2).
[28] . رجوع به تصاویر پایانی کتاب.
[29] . دخان = دود.
[30] . مسکرات = جمع مسکره – مست کننده ها.
[31] . انغوزه = صمغی است که از گیاه انگدان گیرند و به آن صمغ انجدان نیز گویند و آن به صورت دانه های صمغی به درشتی یک نخود تا یک گردو دیده می شود و به رنگ های زرد، قهوه ای و خاکستری و طعمش گس و تلخ و زننده و بویش شبیه سیر است.
[32] . قدید = گوشت خشک کرده.