Info@razdar.com
شماره مقاله 566
فريده 48
احاطه به دو قسم است : 1.احاطه شئى به شئى و این یا مادّى است مانندِ احاطه سقف خانه بر فضاء و زمینِ خانه و یا معنوى مانند احاطه عالم و قاهر بر معلوم و مقهورِ خود و در این هر دو ممكن است كه محیط معدوم شود و محاط باقى باشد ،پس احاطه وُجودیه نیست بلكه احاطه مهیتى است .
2.احاطه شئى به فیئى و سایه خودش و این نیز یا مادّى است مانندِ احاطه دیوار به سایهاش و ممكن نیست كه دیوار معدوم شود و سایه باقى باشد و عكس ممكن است به اینكه آفتاب تابد و یا شب شود و یا معنوى مانندِ احاطه عالِم به علِم خودش نه به معلومش و احاطه قاهر به قهر و قهاریتِ خودش نه به مقهورش و احاطه مدرِك و ناظِر و سمیع و نحو هم به ادراك و مدركیت خود و نظر و ناظریت و شنیدن و شنونده بودنِ خود و این احاطه وجودى است نه مهیتى و مجالست وجودِ محاط با عدمِ محیط بلكه دو قسم عدم براىِ محاط متصوّر است :1.آنكه خود محیط نباشد و یا معدوم شود .
2.آنكه توجّه او و احاطه او به محاط برداشته شود و با بودنِ خودِ او ،زیرا توجّهِ او وجود بخشِ محاط بود بلكه عینِ وجودِ محاط همان توجّه بود و باید احاطه خدا را به مخلوقاتش و علم خدا را به معلوماتش از این قبیل احاطه شیئى به فیئى معنوى دانست نه از قبیل احاطه شیئى به شیئى و نه از قبیل احاطه شیئى به فیئى مادّى .و آیا احاطه عوالم عالیه بر دانیه كه در تحتِ احاطه خدا است بر آنها و اثرِ احاطه خدا است بر آنها و به اذنِ خدا است آیا هم از این قبیل است و یا از قبیل احاطه شیئى به شیئى و یا از قبیل احاطه شیئى به فیئى به اذن است .حق آن است كه هم قسمش هست نسبت به عَوالى و اَدانى مختلف است .و در همه آنها نفسِ احاطه عالى به دانى هم محاط خدا است كه به محضِ بَرداشتن خدا اراده خود را از آن عالى احاطه آن معدوم خواهد شد با بودنِ خودش و با بودنِ دانى كه دیگر آن دانى محاطِ آن عالى نیست ،پس یا محاطِ عالىِ دیگر است یا هیچ محاطِ غیرِ خدا نیست و یا آنكه ورقِ احاطه برگشته و آن به امر و اراده خدا محیط بر عالىِ خود گشته كه اِنَّ اللّهَ عَلى كّلِ شیئىٍ قدیرُ و شیئى اعمّ از موجود است .
میوه زندگانی
عباس کیوان قزوینی