Info@razdar.com
شماره مقاله 325
215 . تا دست به اتفاق بر هم نزنيم
پائى به نشاط بر سر غم نزنيم
شبها گذرد كه ديده بر هم نزنيم
تا پاى فراق بر سر غم نزنيم
خيزيم دمى زنيم پيش از دم صبح
كين صبح بسى دمد كه ما دم نزنيم
( برخيز كه دم زنيم پيش از )
زنيم يا متعلق به دم است يعنى نفسى برآريم زان پيش كه صبح نفس برآرد(والصبح اذا تنفس) و يا متعلق به باده مقدر است پس دم به معنى زمان كم و دقيقه است.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام