Info@razdar.com
شماره مقاله 346
246 . چون حاصل آدمى در اين شورستان
جز خوردن غصه نيست يا كندن جان
خرم دل آن كسى كه زين جهان زود برفت
وآسوده كسى كه خود نيامد به جهان
شورستان تعبير خوبيست از جهان و گويا پيش از خيام كسى نام جهان را شورستان نبرده و دو معنى احتمال دارد :
يكى آنكه به معنى كوير باشد كه چيزى در آن نمى رويد و قابل زراعت نيست مگر پس از شيرين كردن با تدبير پر رنج و پر خرج و بناءِ عمارت و شهر و ده در آن نمى شود و اگر هم بشود خطرِ خرابى و فرو رفتن دارد و سراب در آن نمايان مى شود و تشنگان را به كشتن از تشنگى مى رساند ،اين ناچيز در جلد پنجم تفسير قرآن گفته كه سراب لغتِ فارسى است به عرب رفته ،و اين هر سه خاصيّت در جهان هست و بيانش مفصّل است.
دوم آنكه شور به معنى اوقات تلخى و بهم خوردن باشد كه همه كار جهان اين تلخى را دارد ،غم و غصه در واردات بيرون از اختيار است و جان كندن در كارهاى اختيارى است.
و رفتن از جهان دل كندن و يكسره نوميد شدن از آنست و پشت به آن كردن پس از رو كردن و نيش خوردن .و نيامدن به جهان آنست كه از اول دل به آن نداده باشد و اين نادر بلكه محال است مگر به جنون دائم يا سَفَهِ شديد و اين يك معنى عصمت است كه من در كتاب العصمة بيان نموده ام و طبع شده با كتاب «ثمرالحيوة» در يك جلد است.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام