Info@razdar.com
شماره مقاله 402
. 124زان پيش كه بر سرت (غمهات) شبيخون آرند (1)
فرماى بتا تا مى گلگون آرند
تو زر نهاى اى غافل نادان كه تو را
در خاك نهند و باز بيرون آرند
مراد حكم قضا است كه از بالا مى آيد از جهت غيب چونكه غيب مشرف و حاكم بر شهود است بالا خوانده مى شود.
شبيخون بطور مثل جارى شده يعنى شبى كه خون واقع شود هجوم ناگهانى دشمن خونخوار در شب تار چون بلاء ناگوارى است ،لذا هر بلاء سخت را تعبير به شبيخون مى نمايند و اينجا مراد مرگ است كه در شب غفلت مى آيد زيرا كسى حاضر براى مرگ نيست و غافل است پس مرگ هر وقت بيايد شب آمده.
(1) ضمير جمع فاعل راجع است به اجزاء و اركان جهان كه همه اسباب مرگند و كسى را رها نمى كنند كه به آزادى زنده بماند ،هميشه در جهان يا مرگ است يا غم مرگ ،پس مرجع ضمير در همه اذهان معهود است گرچه در لفظ اينجا ذكر نشده باشد ،شعر دوم اشاره به نفى تناسخ است.
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام