Info@razdar.com
شماره مقاله 420
163 . سنت مكن و فريضه حق بگذار
وان لقمه كه دارى ز كسان باز مدار
غيبت مكن خلق خدا را مازار
در عهده آن جهان منم باده بيار
(سستى مكن فريضه ها را بگذار – از طاعتها فريضه حق بگذار)
(در خون كس و مال كسى قصد مكن
غيبت مكن و مجوى كس را آزار)
(هم وعده آن جهان منم باده بيار) يعنى به يقين بهم مى رسند عبادتگران دائمى و اينگونه ميخواران ،و معنى عهده آنست كه اگر تو جز مَيخوارى ديگر گناهى نكنى گرچه قانون مقتضى عقوبت بر همان تنها مَيخوارى هم هست اما به عهده من كه خدا عفو كند براى تقواىِ تو كه يك گناه بيشتر ندارى ، نسخه بدلها در معنى خيلى تفاوت دارند يكى مكن است يكى بكن و اين معنى كه ما كرديم با هر دو سازگار است و با بكن سازگارتر است و مراد از مكن آنست كه لازم نيست استيعاب مندوبات و هميشه به عبادت بودن بلكه اكتفاء به واجب و ترك حرام بس است به جز مَى ،و اين بنابر آنست كه سنّت به معنى مندوب غير واجب باشد امّا گاهى سنّت اطلاق مى شود بر قرار داده هاىِ خود پيغمبر اعم از واجب و مندوب ،و اينجا هم كه فريضه حق با آن مقابل شده شاهد همان معنى اعم است.
فريضه حكم خدا سنّت حكم پيمبر ،پس مكن مناسب اين معنى نيست .
ختنه به نام سنّت معروف است يعنى پيمبر فرموده حكم خدا نيست در شرع ابراهيم هم از اول از جانب خدا حكم ختنه نبود تا هشتاد سالگى ابراهيم كه آن حضرت يا به حكم خدا و يا به رأى خودش با تيشه خود را ختنه نمود كه مختار در رأى بود از جانب خدا به خلاف ساير انبياء كه مختار نبودند جز پيغمبر ما كه مختار بود و سنّتها قرار داد و آيه لو تقوّل اشاره به همين مختار بودن است يعنى هر چه او قرار دهد به امضاءِ باطنى ما است كه به او اختيار داده ايم والّا رگِ دل او را پاره مىكنيم ،حالا ختنه ملّت ابراهيم است و آيا واجب است يا مندوب ميان فقهاء اختلاف است امّا آن هم كه مندوب مى داند تصريح به جواز ترك نمى كند و سنّت مؤكّد مى گويد و به هر حال تكليف خود پسر است پس از بلوغ نه تكليف پدر در طفوليت پسر ،يعنى اگر پدر پسر خود را ختنه ننمود گناهى نكرده ،امّا قوت رسم و عادت نمىگذارد كه پدرى ترك ختنه پسر كند ،و اينكه گفتيم زبان علمى بود نه زبان فتوى.
و همين رباعى پس از اتمام نسخه متن دوباره خواهد آمد در ضمن 63 رباعى كه از ملحقات شمرده مى شوند و آنجا نيز شرحى خواهم نمود.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام