Info@razdar.com
شماره مقاله 452
. 63گويند مرا كه دوزخى (1) باشد مست
(2) قولى است وليك دل در او نتوان بست
گر عاشق و مست دوزخى خواهد بود
فردا بينى بهشت را چون كفِ دست(3)
(ما را گويند دوزخى باشد مست
فردا باشد بهشت همچون)
(1) خبر مقدم است و ياء نسبة براى استحقاق است.
(2) عقيده دينى و حكم تعبّدى است من نيز معتقدم و مى گويم اما اين استبعاد مانع دل است از باور نمودن زيرا بهشت با آن وسعت را خدا به عبث آفريده خواهد بود كه خالى مى ماند.
(3) زيرا هر كه هشيار است عاشق است و هر كه عاشق نيست مست است و كف دست چون مو ندارد كنايه از خالى بودن است يا از ويرانى.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام