Info@razdar.com
مقاله شماره 75
پس از نور علیشاه اول حاجى محمد حسین ملقب به زین الدین لقب طریقت حسین علیشاه در سنه 1212ھ . ق به مقام قطبیت رسید .مدت ارشادش 22 سال و در سنه 1234 ھ . ق در كربلا فوت كرد .
مولا فخرالدین عبدالصمد همدانى نزد حسین علیشاه مشرف به فقر گردید و در ذیحجه 1216 ھ . ق در حمله وهابى ها كشته شد و مدت عمرش شصت سال و اثر معروف او بحرالمعارف است .
یكى از كسانى كه مدعى جانشینى ملا عبدالصمد گردید حاج ملا عباسعلى بنانى بود كه در 1247 ھ . ق در مراغه وفات یافت و محمد شاه قاجار مقبره او را تعمیر نمود .
و جانشین وى استاد غفار نجار بوده است كه در 1306 ھ . ق در تهران وفات یافت .
و از طرف دیگر بعد از ملاعبدالصمد ،ملاعباس ایروانى معروف به حاج میرزا آغاسى متخلص به فخرى كه فرزند یكى از علما بود ،عیال و خانواده مرشد خود را به همدان برد و در تبریز برادر قائم مقام و اولادان عباس میرزا را تعلیم مىداد و چهارده سال صدراعظم محمد شاه بود .
بعد از فوت شاه به عتبات عزیمت كرد و در آن مكان مقیم بود و در رمضان 1365 ھ . ق درگذشت و كتاب سى فصل اثر تصوفى او است .
میرزا نصراللَّه خان صدرالممالك (نصرت على) نزد حسین علیشاه مشرف به فقر گردید و به دستور عباس میرزا معلم محمد میرزا ولیعهد بود و بنا به وصیت مجذوب علیشاه مامور تغسیل و تدفین او گردید .او وزیر ولیعهد بود اما صدارت را نپذیرفت و در ششم محرم 1272 ھ . ق در كرمانشاه فوت نمود و آقا محمد رحیم ارومى جانشین او گردید و وى در 1285 ھ . ق درگذشت .
محمد حسین حسین علیشاه اهل خوانسار مقیم اصفهان به دستور معصوم علیشاه مرید نور علیشاه اول گردید و در سنه 1212 سنه ھ . ق در قصبه زهاب كردستان در حضور مشایخ نور علیشاه وى را خلیفة الخلفاء قرار داد .
به سعایت علماء اصفهان به فرمان فتحعلیشاه حسین علیشاه را زنجیر به پا كرده به تهران بردند .در 1233 ھ . ق مجذوب را جانشین قرار داد و خود در شب چهارشنبه یازدهم محرم 1234 ھ . ق در هنگام قنوت نماز مغرب فوت كرد و در بیرون دروازه نجف مدفون گردید.
آخوند ملامحمد جعفر قراگوزلو مجذوب علیشاه (تخلص شعرى مجذوب) خود را جانشین حسینعلى شاه دانست .
محمد رضا بن محمد امین همدانى كوثر علیشاه همدرس مجذوب بود به اتفاق هم به سفر مكه رفتند و نزد حسین علیشاه مشرف شدند .
نور علیشاه اول در دوازدهم محرم 1207 ھ . ق فرمانى براى مجذوب و كوثر نوشته كه: «مراتب نبوت و ولایت در یكدیگر مضمر و مدغم و به حسب دو مظهر را از هم ممتاز و در معنى ایشان را به عز وحدانیت سرفراز دارد ،از یكى آثار رسالت و از دیگرى انوار ولایت جلوه گر باشد .در ارشاد او دلیل راه ظاهراً و باطناً ارشاد اصحاب راه و اجراى احكام اللَّه با او متفق و همراه نمایم» .این فرمان در كربلا نوشته شده است .
مجذوب این فرمان را در اثر خود مرآة الحق آورده و این كتاب عیناً از كتاب مرصاد العباد نجم الدین دایه اقتباس گردیده است .
مجذوب دیوانى دارد كه منتشر گردیده است .كتابخانه عمومى مدرسه آخوند در همدان از كتب خطى مجذوب پى ریزى گردید .
مجذوب یار غار خود كوثر را كه در مراتب علم و دانش و وعظ و خطابه و نویسندگى برتر از وى بود نادیده گرفت و حاج زین العابدین شیروانى (مست علیشاه) را جانشین خود قرار داد .و بعضى را عقیده بر آن است كه مجذوب كسى را بجاى خود تعیین ننمود و مست علیشاه خود معترف گردیده كه مدتها از كوثر استفاده نموده است .
آقاى دكتر مسعود همایونى تاریخ سلسلههاى طریقه نعمة اللهیه را در ایران نگاشته كه بیشتر منظور مؤلف معرفى سلسله كوثریه بوده است .
كوثر دیوانى دارد كه دو بیت از اشعارش نقل مىگردد :
صــد گونـــه بــلا راضیم آیــد به سـر دل یك مرتبه گر یار در آید به بر دل
ما را خبرى از دل خود نیست مگر هست انــدر بــر دلـــدار خدا را خبر دل
در این ایام هانرى مارتن معروف به پادرى انگلیسى به فارس آمده ،كتابى بر رد اسلام نوشت و با علماى شیراز و اصفهان مباحثه نمود .جریان به فتحعلیشاه گزارش گردید ،حسین علیشاه جوابى بر ایرادات پادرى نگاشت و بر اثر سیاق عبارت و استدلال كوثر علیشاه نیز به دستور فتحعلیشاه پاسخى نوشت كه به خوبى از عهده برآمد و مجدداً به اشاره فتحعلیشاه كتابى در نبوت خاصه تألیف نمود به نام مفتاح النبوة و میرزا ابوالقاسم فراهانى كه از خواص مریدان كوثر بود مقدمهاى بر این كتاب نوشت و هنوز هر دو كتاب در خور ارزش و قابل استفاده است .
سپس كوثر كتابى در تفسیر قرآن در دو جلد بنام درالنظیم تدوین فرمود .به تحریك و فتواى آخوند ملا حسین همدانى خانه كوثر غارت گردید .قبر آخوند در دهنه مسجد جامع همدان است و منزل كوثر در همدان طرف بازار قنادها بود .
كوثر دست تهى به قم آمده در معیت قائم مقام و عباس میرزا كه در زمره مریدان كوثر بودند به تبریز عزیمت نمود و پس از چندى به اتفاق آنان به كرمان آمد. در ماه جمادى الاول سنه 1247 ھ . ق فوت نمود و قرب مزار مشتاق مدفون گردید و بیگم خانم معروف به خانباجى دختر فتحعلیشاه كه از مریدان كوثر بود براى كوثر مقبرهاى بساخت .
كوثر نژادش به شیخ اشراق مىرسد .پس از درگذشت كوثر فرزندش حاج میرزا على نقى جنت علیشاه بجاى پدر نشست و چهل و نه سال در مقام ارشاد بسر برد و به دستور عزالدوله عبدالصمد میرزا میان جنت علیشاه و حاج محمد كریمخان كرمانى پیشواى شیخیه مباحثه مذهبى انجام گرفت .
جنت علیشاه ظهر روز پنجشنبه بیست و دوم ماه رجب سنه 1396 ھ . ق فوت نمود و در جوار مرقد بابا طاهر عریان مدفون گردید .زبیده خانم دختر فتحعلیشاه از مریدان جنت بود همه ساله مبلغى براى مزار پیر خود از متولى و قارى و روشنائى مزار مىپرداخت .
كیوان قزوینى در كتاب بهین سخن مرقوم داشتهاند كه مست علیشاه با كوثر مناقضه سخت نموده ،یكدیگر را كافر نامیدند !ناگفته نماند كه كوثر با مجذوب همبستگى خانوادگى داشتهاند .
باز استاد بزرگوار كیوان قزوینى مرقوم داشتهاند كه وابستگان حاج میرزا محمد واعظ پسر جنت گفتهاند كه بنا به وصیت جنت علیشاه پسرش دختر خود را با جهیز وافر به آقا تقى فرزند حاج عبدالكریم تبریزى ملقب به صمد علیشاه داد و خانهاى از جهت وى كرایه كرد و تمكین به قطبیت وى نمود .
پس از طى یك سال دخترش از شوهرش رنجش پیدا كرد ،حاج میرزا محمد رضا واعظ دختر را به خانه آورد و چون نفوذ فراوان داشت جهیزیه را پس گرفت و كار را بر صمد علیشاه سخت گرفت و خود مدعى قطبیت گردید .
حاج میرزا محمد رضا مانند پدر و جدش به وعظ پرداخت و به بلبل شرق مشهور گردید. در همان زمان منابر كیوان قزوینى شهره خاص و عام گردید و در ایران و عتبات عالیات فضلاء و طلاب منابر كیوان را به كتابت در آورده و بجاى درس استفاده مىكردند .
گفتار كیوان از افادات خود بود اما كوثر در اثر حافظه قوى مطالب و نوشتههاى جدش را حفظ نموده در منبر تكرار مىكرد .
كیوان در هر جلسه منبر در یك وادى داد سخن مىداد لذا به همدانى شكن معروف گردید و از آن پس در میدان سخن و بلاغت در كلیه بلاد اسلامى یكه تاز گردید .
كیوان قزوینى مرید صمد علیشاه گردید و به وسیله وى به اختلافات سلاسل پى برد .و جنت علیشاه و صمد علیشاه هر دو اخبارى بودند و از آن پس بزرگان این سلسله مشى اخبارى اختیار نمودند .و صمد علیشاه مىگفت من قطب آخر زمانم و پس از من امام زمان ظهور خواهد كرد و در محله چاله میدان تهران خانقاه در منزلش برپا كرد .
عصر روزهاى پنجشنبه مجلس روضه برپا و شبهاى جمعه نماز جماعت اقامه مىكرد. رساله مشكوةالحقیقة از وى به یادگار مانده است .وى شعر نیز مىسرود این دو بیت از وى نقل مىگردد :
خواست یك تن از من این راه رشاد تا نمایم راه رسمى اتحاد
نام من باشد تقى لقب ورا صمد على! نام پیر من نقى لقب ورا جنت على!
صمد علیشاه مردى مهربان بود ،وى در شب جمعه بیست و هشتم رجب 1262 ھ . ق متولد گردید و در سال 1291 ھ . ق نزد جنت علیشاه مشرف به فقر گردید و در سنه 1331 ھ . ق رخت از جهان بربست .
پس از وى دامادش على خان (علوالممالك) بود .كیوان قزوینى مىنویسد على خان از اجزاءِ تلگرافخانه بود ،ادعاى قطبیت نمود كه من على داماد محمدم منصب من از آسمان رسیده نه از زمین !با ادعاء بود اما قانع به گمنامى و مریدانش اندك بودند و در زیر لب مىگفت كه مراد مرحوم آقا (صمد علیشاه) از لفظ :بعد از من ،«بعد از من و دامادم!» است زیرا من چنان فانى در ایشان بودم كه غیر ایشان نبودم .وى بیست و سه سال زنده بود و قطبیت مختصرى با كمال عفت و تدین نمود تا در سنه 1354 ھ . ق فوت گردید و باز حضرت ظاهر نشد و اولاد و نوادههاى آقا تقى در خط تصوف و قطبیت نیستند .
یكى دیگر از افرادى كه مدعى جانشینى صمد علیشاه گردید آقا سید اسداللَّه یزدى فرزند آقا سید موسى مجتهد سمنانى الاصل ساكن یزد بود ،پدرش در طفولیت وى درگذشت .در نه سالگى به چوپانى شوهر خواهر خود اشتغال ورزید. در اصفهان دست ارادت به حاج بهار علیشاه قطاركش سر سلسله خاكسار جلالى داد و لسان و پیاله از وى گرفته كه دومین مرحله از مراحل سلوكى خاكسار است و بعد مرید محمد على عطار شیخ گروسى گردید .
صابر همدانى كه از مریدان سید بود دیوانش با مقدمه غلامرضا سمیعى به طبع رسید .
غلامرضا خان مىنویسد زمانى كه در محضر كیوان قزوینى تلمذ مىنمودم راجع به سید از حضرت ایشان پرسش كرده ،در پاسخ فرمودند كه سید مرید صمد علیشاه بود .
سید از طرف آقا تقى ملقب به ظهور علیشاه گردید و در سنه 1348 ھ . ق فوت كرد و در امامزاده عبداللّه شهر رى مدفون گردید .
مشایخ سید اسداللَّه كه از طرف وى به درجه ارشاد نائل آمدند در همدان مشهدى رضا باروت كوب و شیخ مصطفى خان شوكت و در ملایر دبیرزاده و در تهران سروان حسن خان زنگنه كه در مجاورت قبر سید مدفون است و در كرمانشاه مرآت قاضى دادگسترى بود .
سید صوتى گیرا داشت و در كسوت دراویش خاكسار بسر مىبرد و هر چه در پرسه زدن در كشكولش جمع مىگردید بین فقراء تقسیم مىنمود .
سید لباسى را براى خود چون لباس شاهان سوزن زنى كرد و با این لباس عكس گرفت .
مهدى زنگنه پور فرزند سلطان حسن زنگنه در مجله مهر شماره 6 شهریور 44 مقالهاى نوشته كه حافظ خبر از ظهور علیشاه داده است .
اى صبا با ساكنان شهر یزد از ما بگو
كاى سر حق ناشناسان گوى چوگان شما!
بعضى را عقیده بر آن است كه علوالممالك پسر خود میرزا مهدى خان متخلص به وحید را به جانشینى خود منصوب كرد.
بعد از صمد علیشاه ،آقا شیخ كاظم مجذوبى نوه دخترى مجذوب علیشاه مدعى قطبیت گردید و اظهار داشت صمد علیشاه به من گفت گلاب پاش را بریز بقیه كارها به عهده من است .
وى شعر نیز مىسرود .شیخ كاظم مجذوبى (محتاج علیشاه) در سنه 1347 ھ . ش فوت كرد و در مجاورت قبر بابا طاهر مدفون گردید .روز وفاتش 17 فروردین بود و آقا محمد تقى فیروزى را به جانشینى خود معین كرد .
آقاى فیروزى در سال 1284 ھ . ش در اسدآباد همدان متولد گردید ،بدواً مرید سید عبدالحسین مشكات اسدآبادى بود و بعد دست ارادت به شیخ كاظم مجذوبى داد و شعر نیز مىسرود و به كار آموزگارى اشتغال داشت .
این ابیات از او است :
بوى بهار عشق رسد بر مشام ما ساقى بریز باده عشرت به جام ما
طالع جمال یوسف جان شد به مصر دل یاران كه مىبرد به زلیخا پیام ما؟
یكى از مشایخ علوالممالك ،آقا میرزا فرجاللَّه ذكاوتى متخلص به زمزم داراى دفتر اسناد رسمى بود .
عباس اقبال آشتیانى در مجله یادگار سال سوم شماره دهم در باره حاج میرزا محمد رضا واعظ نوه كوثر معارض صمد علیشاه نوشته كه در مجالس وعظ تصریح مىكرد كه ظهور صاحب الامر نزدیك است و رجاء واثق دارد كه حتى بسیارى از كسانى كه در همین مجلس حضور دارند درك فیض حضور آن حضرت را دریابند .او در روز پنجشنبه چهاردهم ربیع الاول سنه 1318 ھ .ق وفات یافت و در زاویه حضرت عبدالعظیم مدفون گردید .
بعد از جنت علیشاه میر سلاماللَّه موسوى مشهور به حاج كبیر آقا متخلص به مجرم فرزند محمد باقر ملقب به لقب مجذوب على از علماء مراغه مدعى قطبیت گردید .
در ابتداء امر مخالف صوفیه بود .در جریان مشروطیت دو فرزند او به نامهاى حاج میر ابوالفضل و میر محمد به ضرب گلوله مضروب شدند .میر موسوى دست ارادت به جنت داد و بیست و هشت سال بر مسند ارشاد نشست .دیوانى به نام بحرالاسرار دارد كه در تبریز به طبع رسید .ابیات زیر از وى مىباشد :
تا كى ز هجران نالهاى آن یار كو آن یار كو
تا چند سوزد دل ز غم دلدار كو دلدار كو
بهرنشان وصل او هر سو دویدم مدتى
زان بى نشان ناید نشان دیدار كو دیدار كو
حاج كبیر آقا در سنه 1324 ھ . ق در مراغه درگذشت و در مقبره خانوادگى مدفون گردید .
بعد از حاج كبیرآقا ،حاج میرزا عبدالوهاب مشهور به حاجى معین العلماء ملقب به فخر المتألهین بر مسند ارشاد نشست .وى از علماءِ مراغه بود و مدت هیجده سال در مسند قطبیت جالس بود ،در سنه 1342 ھ . ق فوت كرد و در جوار قبر پیر خود حاج كبیر آقا مدفون گردید .
از مشایخ حاج كبیر آقا ،یكى رضا قلى میرزا فرزند ملك قاسم میرزا فرزند فتحعلیشاه لقب طریقت مجنون علیشاه ،كتاب «نورالانوار» و «مرآةالعاشقین» از آثار او است كه هر دو به طبع رسیده .ابیات زیر از او است :
طوطى طبعم گشوده بال و پر
تا به نظم سلسله ریزد گهر
خواهم از فضل خداى ذوالجلال
تا مرا یارى دهد در این مقال
رضا قلى میرزا( مجنون علیشاه) به تناسخ اعتقاد داشت و مدعى بود بار دیگر به دنیاى خاكى آمده و در امریكا سكونت خواهد داشت !مجنون علیشاه در سنه 1327 ھ . ق در مراغه فوت كرده و در مقبره میر مدفون است .
سجع مهر حاج كبیر آقا «اللَّه اكبر» بود .یكى دیگر از مشایخ حاج كبیر آقا فتح اللَّه خان مقدم مراغهاى ظفرالدوله سردار مؤید ملقب به ظفر علیشاه كه در 1270 ھ .ق در مراغه متولد گردید .در 1314 ھ . ق خدمت دائى خود حاج كبیر آقا مشرف به فقر گردید .در 1322 ھ . ق اجازه ارشاد یافت .
مدتها رئیس گارد دربار مظفرالدین شاه گردید ،مدتى حكومت زنجان را به عهده داشت و بعد به تهران آمده منزوى گشت و از مظفرالدین شاه دستگیرى نمود ،در صورتى كه مظفرالدین شاه از شیخیه بود .
ظفر علیشاه در 1306 ھ . ش در سن 77 سالگى فوت كرد و در قریه رستم آباد مدفون گردید .وى شعر نیز مىسرود .بیت زیر از وى نقل مىگردد :
دل ار بدست نیارى درون كس مخراش
كه خلق مظهر حقند و نقش از نقاش
ظفر الدوله فرزند سرتیپ اسكندرخان بوده است و فرزند وى سرلشكر حسن مقدم و فرزند دیگر ظفرالدوله اسكندرخان سردار ناصر است .
حاجى میرزا عبدالوهاب معین العلماء فرزندى به نام اكبر آقا داشت ،دو تن را به جانشینى خود تعیین نمودند یكى بنام مشهدى محمد حسن آقا و دیگر میرزا على خان خلوتى بودند .
میرزا علیخان خلوتى ملقب به نصرت علیشاه معروف به بابا خلوتى بود (خلوت از دهات مراغه است) .ولى بابا خلوتى مانند مریدى از پیر مراغه تبعیت نمود و مكلا بود و به كار زراعت اشتغال داشت .وى در 1322 ھ . ش فوت كرد و در ده خلوت مدفون گردید .
محمد حسن پیر مراغه ملقب به محبوب علیشاه در حوالى آذر شهر متولد شد ،خدمت حاج كبیر آقا مشرف به فقر گردیده است ،در مراغه سكونت داشت . بعد از غائله پیشه ورى تودهاىها به خانه وى حمله برده و تمامى اثاثیهاش را غارت نمودند لذا به تهران آمد و در خیابان كاخ منزل آقاى ملك نیا سكنى گزید .
برادر ملك نیا ،میرزا على اصغر ملك نیا خدمت پیر مراغه را به عهده گرفت. لقب پیر مراغه ضیاءالدین بود و به فلج مبتلا گردید و مدعى بود در دور قبل به اسم مولانا صاحب كتاب مثنوى بسر مىبردهاست !
پیر مراغه سى و دو سال بر مسند قطبیت نشست و سجع مهر مرشدش معین العلماء (خادم الفقراء عبدالوهاب) بود .
مشایخ پیر مراغه فغفورى و سید حسین مقتدوى معین الاسلام فرزند سید رضى (محل تولد قزوین در سال 1276 ھ . ش ،شهرت لامع) و فلسفى در زنجان بودند و نیز میرزا حسن عرفانى و میرزا على اكبر عرفانى در میاندوآب بودند .
پیر مراغه در خیابان وصال شیرازى در خانه محمدى در 18 جمادى الاول 1375 ھ . ق برابر 11 دى ماه 1332 ھ . ش فوت كرد و قبل از درگذشت پیر ،پانصد متر مربع زمین در سه راه ورامین شهر رى ابتیاع و جسد او در آن زمین به خاك سپرده گردید .و سپس از طرف آقاى ملك نیا آن زمین افزوده گشت .
بعد از محبوب قدرت اللّه ناطق علیشاه در مراغه مدعى قطبیت گردید .وى مكلا بود و از طریق دعانویسى امرار معاش مىكرد .
لامع در قزوین مدعى گردید و بعداً تمكین از ملك نیا نمود و صبحى مهتدى و ابوعلى سمندر در مراغه و آقاى محمد نافع (قاضى دادگسترى كه در 1344 ھ . ش در تبریز درگذشت) و آقاى سید عبدالله صدر عراقى از وعاظ تهران كه در هشتم رمضان 1305 ھ . ق متولد گردیده بود مدعى جانشینى پیر مراغه گردیدند ،اما محبوب علیشاه كسى را به جانشینى تعیین نكرد ،فقط آقاى ملك نیا در حضور جمع مریدان با میرزا على اصغر ملك نیا به عنوان جانشینى پیر مراغه بیعت كرد .
بعدها میرزا على اصغر ملقب به ناصر علیشاه گردید .على اصغر فرزند حاج اسداللّه دهخوارقانى اهل آذر شهر در 1290 ھ . ق متولد گردید .
آقاى ملك نیا در ایام عید یك سكه یك ریالى و نوشتهاى با زعفران كتابت شده به عنوان حرز هدیه مىدهند كه حروف زیر در آن منقوش است (ص – ر- ا- ط – ع -ل – ى – ح – ق – ك – م – س – ك – ه’) .و در روز وفات پیر مراغه مراسمى در سر مزار محبوب برپا مىگردد !
مشهدى غلامرضا معارض پیر مراغه پشت مدرسه سپهسالار در منزل علیزاده سكونت داشت .
میر محمد على فرزند صدق علیشاه ملقب به عزت علیشاه خال آقا خان محلاتى از طرف مجذوب علیشاه اجازه ارشاد گرفته در یك هزار و دویست و چهل و اندى وفات یافت و در محلات مدفون است .
میرزا مسلم ارومى از طرف مجذوب علیشاه ملقب به نصرت علیشاه گردید، در 1160 ھ . ق در تبریز رخت از جهان بربست و در جوار مجذوب مدفون گردید .
بعد از مجذوب علیشاه ،كوثر علیشاه و میرزا مسلم ارومى و میرزا على قهفرخى و صدرالممالك اردبیلى و حاج سید حسین راجگوئى مدعى مست علیشاه شدند .
از طرف ناصر علیشاه صندوق خاتم قیمتى بر مرقد پیر مراغه منصوب ساختند و دختر برادر ناصر علیشاه به زوجیت دكتر پیر پسر پیر مراغه درآمد كه از قضات دادگسترى است.
لامع كه بعد تمكین از ناصر علیشاه نمود در شب چهاردهم ربیع الثانى خرقه تهى كرد. اهالى قزوین از تدفینش مانع شدند .به دستور ناصر علیشاه در حیاط شاهزاده حسین قزوین مدفون گردید .
استاد على خیاط شیخ از طرف پیر مراغه بوده و مدعى گردید كه در دور گذشته سید باب بوده است !
سید مه رو رنگرز كه مدتى پیر طریقت محمد آقازاده كرمانشاهى كه مدت هفت ماه كتاب «ثمر الحیات» را نزد كیوان قزوینى تلمذ نموده بود ،سید به آقازاده اظهار داشت در دوره قبل سید باب بوده و سلوك مىكرده و چون ساده دل بود اغوا گردید .
آقاى ناصر علیشاه شبهاى دوشنبه و جمعه را از فقرا دیدن كرده ،شبهاى جمعه عدهاى نزد وى و عده دیگر در اطاق دیگر پذیرائى مىشدند .
آقاى ناصر علیشاه مردى خلیق ،خوش برخورد و مهربان است و سفرهاى گشوده دارد و براى انجام كار مریدان ساعى و اغلب در طى سال ،چند ماه براى معالجه به اروپا عزیمت مىكند .
مزار پیر مراغه سه باغ تو در تو و داراى كتابخانه ارزندهاى است .
وفائى شوشترى براى كوثر علیشاه قدرت روحى قائل گردیده است .
على اكبر فروتن در كتاب منتخبات توقیعات صفحه 484 نوشته كه میرزا ابوالفضل گلپایگانى با میرزا محمد رضا واعظ (نوه كوثر) كه در مسجد ملك التجار منبر مىرفت بحث نمود ، نوه كوثر مدعى ابراز معجزه گردید و مغلوب میرزا ابوالفضل شد .این مطلب مقرون به صحت نیست زیرا اولاً نوه كوثر با سواد و دانش وى بیش از میرزا ابوالفضل بود و در ثانى امكان وقوع بحث براى بهائىها نبود .
صدر عراقى كه میان مردم نفوذ داشت معارض سرسخت ملك نیا بود و بعد از ظهر چهارشنبه 27 ماه بهمن ھ . ش درگذشت .
مفتاح النبوة كوثر علیشاه در 240 صفحه با فهرست و نه صفحه مقدمه میرزا ابوالقاسم قائم مقام است كه در نویسندگى چیره دست بود .
قائم مقام در مقدمه كتاب نوشته است :«قرعه این فال به نام حكیم عهد و وحید عصر و داناى جهان و بیناى نهان استاد حكمت ربانى ارشاد طاعت یزدانى تاج الحاج محمد رضاى همدانى افتاد .و اول كتاب كوثر بعد از نعت بارى فرماید «بعد چنین گوید بنده شرمنده ،علم و عمل فرو مانده ،فعل ماضى و امر مستقبل ، بادیه گرد سرگردانى محمدرضا بن محمد امین همدانى» ! دكتر جواد نوربخش در «گلستان جاوید جلد هفتم» گفته «بنا به خواهش مشهدى محمد حسن آقا مراغهاى چند بار فقیر به اتفاق حضرت مونس منزل ایشان رفتیم و خود ناظر فروتنى و ارادت محبوب نسبت به مونس علیشاه بودم .و گلزار مونس را بنام خانقاه به خواهش جناب محبوب سرودم و منتشر كردم .»
این سخن دكتر نوربخش مقرون به صحت نیست و عكس قضیه به عقل سلیم نزدیكتر است .
صبحى مهتدى كه وسعت مشرب داشت كتاب پیام پدر را علیه بهائىها نوشته است ،در آنجا خود را از علاقمندان مرحوم علامه شریعت سنگلجى مىشمارد .
در صفحه 203 مىنویسد به مراغه نزد محبوب علیشاه رفته صوفى مىشود. و در صفحه 230 الى 232 مردم را تشویق به تبعیت از كاظم زاده ایرانشهر (كه كتب او در عرفان و روانشناسى مشهور است) مىنماید .
و در صفحه 225 از میرزا احمد سهراب كه نوزده نفر را به عنوان گروه كاروان در امریكا گرد خود جمع كرده ،به نیكى یاد مىنماید .
سهراب از شوقى پیروى و تبعیت نكرد و خود دعوى رهبرى نمود .
صبحى در صفحه 203 نوشته هنگامى كه از بهائىها بریده و بیكار بودم ، میرزا یحیى دولت آبادى (پیشواى ازلىها) به كمك وى شتافته است و بعد كارى براى وى پیدا كردهاست. ولى صبحى ازلى نشد و عضو انجمن اخوت شد و سپس مدعى جانشینى پیر مراغه گردید .
بعضى را عقیده بر آن است كه ظفرالدوله بعد از حاج كبیر آقا مدعى جانشینى وى گردید. اكنون سلسله كوثر علیشاه عیناً در وضع سلسله صفى علیشاه قرار گرفته است .
ناگفته نماند كه سید اسداللَّه یزدى دو سال در همدان سكونت گزید و دو پسر به نامهاى شمس و جلال داشت كه یكى از آنان مدعى جانشینى پدر گردید .
برادر بزرگتر كوثر علیشاه حاج میرزا حسین واعظ (معروف به بلبل ایران !) دختر مجذوب علیشاه را مسمات به زبیده خانم به همسرى خود برگزید .
و در زمان مجذوب علیشاه دو تن دیگر از مشایخ وى لقب مجذوب داشتند یكى شیخ ابوالقاسم مجذوب تبریزى و دیگر شیخ حمزه مجذوب قمى بودند .
و یكى دیگر از افرادى كه بعد از صمد علیشاه مدعى جانشینى وى گردید آقا سید هاشم میرمظفر علیشاه بود و پس از وى میرزا مهدیخان دادگستر ملقب به وحید على بود .
احفاد مجذوب علیشاه مدعى هستند كه مجذوب كسى را به جانشینى خود انتخاب نكرده است .
سلسله كوثریه عموماً از نعمت اللهىها هستند (یعنى از تابعین و طرفداران شاه نعمت اللَّه ولى كرمانى) و در كتابخانه آستان قدس رضوى دو نسخه خطى از رسایل شاه نعمت اللَّه به كتابت در آمده است كه شاه در مصر ،یك اربعین به ریاضت پرداخت كه صبح یك بره و ظهر یك گوسفند و شام یك گوسفند تناول مىكرد و در طول این ایام مدفوع نداشته است !!
بر خلاف نظر كسانى كه شاه نعمةاللَّه را شیعه مىپندارند او سنى بوده و سندى دال بر سیادت وى در دسترس نیست .
ما از پیروان او مىپرسیم آیا بزرگان دین اسلام یا پیغمبر اكرم (ص) یا ائمه اطهار لقب «شاه» بر خود نهادهاند و آیا «تعظیمات خدایانه» در باره آنان اجرا مىگردید ؟
نظرى كوتاه بر تاریخ اسلام بطلان عقاید صوفیه و مشایخ و اقطاب آنان را آشكار مىسازد .
اعتقادات سلسله كوثر عليشاه
در این سلسله كسى شارب نگذاشته و صفا (دست درویشى) نمىدهند و بحث درویشى در بین نیست .اغلب مریدان آذربایجانى و اهل تجارتند و درب خانقاه بسته بوده و تازه واردین بایستى كسب اجازه كنند .
آداب سلسله و اذكار آنها
بعد از هر نماز 34 مرتبه اللَّه اكبر ،33 مرتبه الحمداللَّه ،33 مرتبه سبحان اللَّه و آیة الكرسى و جمله لااله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمین كه در شبانه روز 1100 مرتبه خوانده شود .
مبتدى را ابتداء ذكر یونسیه ،بعد ذكر انفسى ،بعد ذكر خفى و سپس ذكر حیات تلقین نمایند .
در سلسله كوثر علیشاه پس از چند ماه مداومت ذكر یونسیه ،پیر ارشاد به طالب دستور داده به حمام رفته پس از انجام پنج غسل توبه – اسلام – جمعه – زیارت – حاجت ،عوض پنج چیز كه حاضر مىكنند چهار وصله نبات – پارچه – جوز – سكه آماده سازند و به انگشتر نیازى نباشد ،بعد ذكر انفس مانند یا حق در وسط ناى گلو در نظر گرفته و به زبان دل جارى سازند .
کتاب سلسله های صوفیه
اثر نورالدین چهاردهی
نفر دست راست نشسته پیرمراغه قطب سلسله کوثریه و نفر دوم صدر عراقی واعظ که مدعی جانشینی پیرمراغه گردید.