Info@razdar.com
مقاله شماره 180
(942 – 1528 ق) از عالمان زرتشتي كه در فارس زاده شد و گويند از دوران كودكي اهل رياضت بود. اواخر عمر به هند رفت و در شهر پتنه اقامت گزيد و نحله اي پديد آورد از تركيب زرتشتيگري و اسلام (به ويژه تشيع ) و برهمني و مسيحيت . عده اي از فضلاي هندو و پارسي و مسلمان زادگان بدو گرويدند. اينان حقيقت همه اديان را يكي مي دانستند اما شرايع را عمل نمي كردند و به رياضت و ترك حيواني مي پرداختند . فرقۀ آذركيوان به فلسفۀ اشراق توجه خاص داشتند و آثار شيخ مقتول را به فارسي ترجمه كردند و هم اينان بودند كه لغات مجعول دساتيري برساختند و رساله ها بدان لغت بپرداختند و به گذشتگان موهوم نسبت دادند . آنگاه كه «آيين الهي»اكبربابري پايه گذاري مي شد،آذركيوان را نيز براي همفكري دعوت كردند ،نرفت و رساله اي فرستاد . بدو كرامات نسبت داده اند و گويند هر گاه مي خواست روح خود را از بدن خلع مي كرد و سپس باز مي گردانيد . مردي وسيع المشرب و عارف بوده است ، منظومه اي در شرح مشاهدات خود به نام جام كيخسرو دارد.
نقل از : دائرة المعارف تشيع
منابع : دبستان مذاهب ، باتعليقات رضازاده ملك1/30 – 46،فرهنگ فارسي معين.