Info@razdar.com
مقاله شماره 170
فرزانه جمشيد عارف زرتشتي و صاحبدل روشن روان و وارسته از قيود زندگي در سده نهم هجري دريزد مي زيست انوار ايزدي و فرو خروه يزداني از سراپاي وجودش مي تابيد. ميرزا مظفر الدين جهانشاه بن قرا يوسف هنگام اقامت در هرات در سال 861 هجري (827ي) بنا به غمازي ناكسي از زرتشتيان جديد الاسلام فرمان اسلام آوردن يا قتل همه زرتشتيان را صادر و حاجي قنبر جهانشاهي حاكم يزد را مامور اجراي حكم مي سازد . فرماندار مردي بود دادگر و مهربان و دلسوز از پيش آمد زرتشتيان متاثر مي شود و چهل روز مهلت به آنان مي دهد تا بحال خود فكر نموده در الغاي فرمان اقدام نمايند و يا به اسلام آوردن تن در دهند . فرزانه جمشيد براي رهايي به دينان از اسلام به جبر و يا كشتار همگي با ايمان به كمك خداو حقانيت دين خويش با شتاب خود را به هرات محل اقامت جهانشاه مي رساند . پس از بندگي و استغاثه از درگاه دادار بي نياز به دربار پادشاهي روي مي آورد . جهانشاه از مشاهدۀ چهرۀ رخشان و پر از فر و خروه او به غايت متعجب و از مامول او جويا مي شود. فرزانه جمشيد با انكسار و فروتني تمام الغاي فرمان قتل يا مسلمان شدن زرتشتيان را خواستار و در پاكي دين و ايمان خود و بهدينان و اعتقاد به توحيد و يگانگي اهورا مزدا چنان سخن مي راند كه شاه و اطرافيانش در شگفتي فرو مي روند . پادشان رعيت پرور با خود انديشه مي كند ديني كه پيروانش صاحب چنين فر و خسروه يزداني و ابدانشان نوراني است و به يقين دينشان بر حق و راهشان صراط المستقيم و در گمراهي نيستند . فرزانه جمشيد را نوازش نموده و فورا فرمان خود را لغو و امان نامه زرتشتيان را صادر و به دست او ميد هد .فرزانه صاحبدل با شادماني و شتاب هر چه تمام رو به سوي يزد نهاده و يك روز قبل از انقضاي مدت مهلت به آنجا وارد و يكسر بارك حكومتي رفته امان نامه شاهنشاهي را بدست فرماندار مي دهد. بدينوسيله زرتشتيان به واسطه روشن رواني و ايمان حقيقي فرزانه جمشيد از آن بليه جانگذاز رهايي مي يابند. اين موضوع در بخش ديگر كاملا بيان مي گردد.
تاريخ زرتشتيان – فرزانگان زرتشتي
رشید شهمردان