Info@razdar.com
شماره مقاله620
استعداد يك چشم تيز بين دوربين بىخطا است كه فعليات لايقۀ خودش را مى شناسد و رو به آن مى رود و روى همان مىافتد و قرار مىگيرد و آرام مىشود .
اگر استعداد كار و پيشه رو به علم برود مميّز مطالب علميّه نيست ،به اشتباه مى افتد پس اختلافات بسيار در فتواهاى علمى رو مىدهد و در واقع همه معذورند (چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند) .
و به عكس هم چنين است كه استعداد علم رو به كار و پيشه برود به اشتباه واقعى مىافتد و خود نمىداند .
منشاء اختلافات از اينجا است كه در علوم و در هر كار و پيشهاى اختلافات لاينحلّ بسيار ميان آنها هست كه كم مسئله ای بى خلاف مانده با آنكه واقع يكى بيشتر نيست به دست غير اهلش افتاده ،چنين شده و اگر اهلى هم ميان نااهلان بوده گم شده ،قول و رأى او هم يكى از اطراف اختلاف گشته ،با آنكه در واقع او فرد مطاع است اما ميان شبهۀ محصوره گير كرده ، نامعلوم مانده .
و اختلاف چه در علم و چه در كار هم نقص است و هم ناقض غرض است و هم سالب اطمينان و اعتبار است و هم مانع جديّت و صميميّت است چنان است كه راست واقعى گم شده و دروغهايى چند خود را به آن چسبانده آن را به خود و خود را به آن مشتبه ساخته و ساده لوحان حقيقتجو را به حيرت هميشگى و همه جايى انداختهاند ،و تا قيامت اين حيرت خردفرسا دامنگير و پابند همه شده، دست تحقيق را كوتاه بلكه شلّ كرده ،لذّت اطمينان را بر گلوى خردمندان حرام و آنها را از لذّت محروم نموده .
اگر بر طبق آفرينش و دادۀ طبيعت رفتار نمايند در هر محيط و هر جامعه به قدر كفايت هم كاملالعلم پيدا مىشود و هم كامل الصناعت و همه بى اختلاف زيرا لونطقالعالم و سكت الجاهل لسقط الخلاف .
عالم آن مستعدّ علم است و نطقش تحصيل و يافتن مطالب است و يا مستعدّ كار و پيشه ،و جاهل غير مستعدى است كه مشغول شود به آنچه استعداد واقعى آن را ندارد پس رأى در آن مطالب بدهد و البته اشتباه فطرى مىكند نه عمدى ،كه هم بر خلاف آن مستعد واقعى رأى مىدهد و هم خود اين غير مستعدين با هم اختلاف دارند.
پس اختلاف كمر شكن دنيا را پر مىكند (اين ناچيز دو جلد كتاب اختلافيه نوشته اول طبع شده دوم در شرف طبع است و نسخه اش حاضر است) .