Info@razdar.com
شماره مقاله 499
نگارنده در اين 70 سال 4 شكل عمارت ديده و معتقد است كه متدرّجاً بد شده نه خوب هم در ظرافت هم در استحكام هم بناء و هم نجّارى كه ارسى هاى بالارونده بويژه دو لنگه روى هم كه در قزوين شايع بود نه يك لنگه كه در اسپهان و تهران بود بهتر از درها بودند در ظرافت و صرفه و هم درهاى قديم كه از تو بود بهتر از درهاىِ حالا كه از بيرون به كار مى رود بود ،و حدس مىزند كه در آتيه نزديك متروك شود شكل كنونىِ عمارات كه پسند عموم است و شايد انهدامش زودتر از متروك شدنش باشد و مرسوم شود وضع عمارات خيلى قديمه كه به شكل مخروط و ذواضلاع بود .در عمارات يك قرن پيش ازين مقيد به اينكه درها و طاقچههاى اطاق و نيز اطاقهاى يك بدنهاى فرد باشد نه جفت ،و حالا هيچ يك را مقيّد نيستند .و نيز مقيّد بودند كه در چهار سمتِ فضاء اطاق نباشد بلكه فقط در سه سمت يا در يك سمت .و نيز مقيّد بودند كه در سمتِ جنوب اطاقى نباشد كه درهايش رو به شمال باشد و حالا آن را «نِسام» و «نَسَر» گويند و اگر بود مىگفتند رو به كِليسيا است يا مانند كليسيا است .
و نيز درِ خانه رو به شمال بودن را خوب نمى دانستند و نگارنده تجربه كرده در باره خودش كه رو به شمال بودنِ درِ خانه يُمن ندارد و در چنين خانه غمين و مبتلا به حوادث خواهد بود لذا هر خانه كه مىخواهد بخرد شرط عمده در نظرش نبودنِ در خانه رو به شمال است و رو به مغرب بودن بهتر از هر قسم است .
و نيز شروع به ساختن را مقيد بودند به ساعتى كه قمر و شمس در بروج ثابته باشند و در علم احكام نجوم گويد كه بايد قمر زائدالنّور و الحساب و در برج ارضى باشد و به نظر دوستى ناظر و متصل به يك كوكبى باشد كه آن كوكب در شرف باشد .و زحل (كيوان) كه كوكبِ ساختمان است قوىّ باشد و بهتر آنكه در شرف باشد كه درجه بيست و يكم ميزان است تا درجه بيست و هفتم ،و حذر بايد نمود از بودنِ زحل در خانه (برج) چهارم از طالعِ شروعِ در بناء .و در بناءِ زيرزمين اتصالِ قمر به كوكبى باشد كه آن كوكب در آن وقت در تحتالارض و هابط باشد يعنى به مغرب نزديكتر باشد تا به مشرق .
و نيز ساعت ابتداء سكون در عمارت و اطاق را مقيد بودند كه قمر در برج ثابت و لااقلّ در ذو جسدين باشد ،و در ورود به بلدى نيز همين بود.
و اهل هر محل انتظار داشتند از عالِم آن محل كه اينگونه ساعات را براى آنها معيّن كند ،پدر نگارنده عالم محله شيخآباد قزوين بود كه محلّه حيدرىها بود هماره اهل آن محله مىآمدند به پرسيدنِ ساعت حتى براى كرسى گذاردن در زمستان و برداشتنِ كرسى در اول بهار (در كاشان كرسى چيدن گويند به جاى گذاردن و واچيدن به جاى برداشتن).
کیوان نامه جلد 1
عباس کیوان قزوینی