Info@razdar.com
شماره مقاله 217
84. آنانكه جهان زير قدم فرسودند
وندر طلبش (1) هر دو جهان پيمودند
آگاه نيم از اينكه ايشان هرگز
زين حال چنانكه هست آگه بودند
(نمى شوم كه ايشان شب و روز)
(1) اين ضمير مجرور (شين)پيدا نيست كه به كجا بايد برگردد لفظى نگذشته كه صالح مرجعيّة آن باشد جز آنكه مراد از قَدَم علم باشد، يعنى براى طلب علم جهان طبيعة و ماوراء الطبيعة را پيمودند و تا اندازه اى با خبر از اسرارِ هر دو جا شدند ،اما حاقّ واقع و متن حقيقت را بقدر يك آن كوچك هم كه حال باشد ميانه ماضى و مستقبل نمى توانند بدانند كه در آن يك آن در همه جاى جهان چه خبر است تا فقط حوادث يك آن را دانسته و احاطه علمى نموده باشند تا چه رسد به همه آنات عمر هر دو جهان ،و تا اين علم و احاطه را كما هوحقّه نداشته باشند فرقى بيّن روشن با توده نخواهند داشت كه بتوانند در طول آنها افتند و مورد حاجات روحيه طوليّه آنها گردند اين ناچيز شرح احتياج عرضى را كه مشترك فيه همه افراد بشر است بطور تعاون و تمدّن و فرقش را با احتياج طولى كه مخصوص به رئيس دينى و روحيست در كتاب سرانجام كه حاضر براى طبع و نشر است نموده ام.
عباس کیوان قزوینی
رباعیات خیام