Info@razdar.com
شماره مقاله 272
284 . آنم كه ز هيچم به وجود آوردى
دانم كه به من بسى نكوئى كردى
چون عاجز تقدير توام معذورم
مادام كه باقيست ز خاكم كردى
بهترين معارفى است كه بر ذمه بشر است كه به مسبار[1] فكرى كه خدا به او داده بشكافد زمين هستى را تا جوهر دانشى كه به آن قانع شود بيابد و خود را به آن بيارايد تا در محكمه وجدان خودش تواند سر برآرد و بيش ازين از قوه بشر بيرونست ،خيام اول كسى است كه گوى اين ميدان را ربوده ،اما اين ناچيز هنوز اين شعر خيام را نديده بودم كه ديباچه «رازگشا» را نوشتم كه بجاى شرح همين شعر است .
و خطاب آوردى و كردى به يك وجوديست كه از همه جهت مجهول است مگر به همين كه غير وجودات متصوره است و به تصور در نمى آيد.
***
[1] . مسبار به وزن ميزان به باءِ عربى آلتى است كه قعر زخم را نشان مى دهد.
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام