Info@razdar.com
شماره مقاله 253
204. اى دوست بيا تا غم فردا نخوريم
وين يك دمه عمر(نقد) را غنيمت شمريم
فردا كه از اين دير فنا درگذريم
با هفت هزار سالگان همسفريم (سر بسريم)
بى حكمش نيست هر گناهى كه مرا است
پس ما غم آينده ز بهر چه خوريم
غنيمت آن مالى است كه در ميدان جنگ صاحبش شكسته و گريخته حالا خصمش برمى دارد و حلال ترين مال خود مى شمارد.
ترك ها خود دشمن را غنيم مىنامند و در نفرين و قسم مثلاً مى گويند «اللّه سنه غنيم اولسون دور نماز غنيم ايله يعنى برخيز و نماز بخوان كه همين نماز چون بد مىخوانى دشمن تو خواهد شد. اللّه غنيمم اولسون اگر يالان ديوم»پس مال از دشمن مانده را بايد به نام دشمن ناميد تا هر دم به سبب آن يادآورى دشمن فرار كرده نمود و شادتر از آنچه بايست بود.
مصرع چهارم بنابر مذهب قديم ايران است كه هر ستاره را گويند در دورات سابقه يك نفر انسان كاملى بود كه پس از مرگ بالانشين و روشنى بخش و جهان مدار(كارگزار جهان) شده و حكمرانى مى كند و هر يك از هفت سيّاره حق هزار سال سلطنت مستقلّه دارد و هزار سال ديگر معاون ستاره ديگر باشد.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام