Info@razdar.com
شماره مقاله 265
261.اى رفته به چوگان قضا همچون گو
چپ ميرو و راست مى دَو و هيچ مگو
(چپ ميخور و راست ميرو و) (چپ مى خورد و راست برو هيچ نگو)
كانكس كه تو را فكند اندر تك و دو
او داند و او داند و او داند و او
ممكن است كه تكرار نباشد يعنى او داند كه تكميل نفس تو و صلاح حال تو در تك و دو است و او داند كه چند دَو بايد بخورى بيش و كم نخواهد شد و او داند كه اثر و نتيجه همه اين تك و دوها جميعاً چيست و اثر هر يكيك چه.
مراد از رفتن گرديدن و چرخيدن است به دليل تشبيه به گوى نه از جائى به جائى رفتن فقط .گوى از خودش هم موجبات رفتن دارد مانند هوس ماها.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام