Info@razdar.com
شماره مقاله 259
241. اى مانده شب و روز به دنيا نگران
انديشه نمى كنى تو از روز گران
آخر نفسى ببين و باز آى به خود
كايام چگونه مى كند با دگران
نگرانى نظر اميد و توقع و محبّت است.انديشه ياد و ترس و عقيده و فكر است يعنى مگر معتقد به فناءِ دنيا نيستى و ياد روز فناء را نمى كنى و نمى ترسى كه تكيه گاهِ تو بيفتد و تو بالتّبع به گودال عدم افتى و اگر فكرِ فناء به برهان تبعى و عرضى بودن وجود دنيا هم نمى كنى لااقلّ حسّ دارى كه فنائات متواليه اجزاءِ دنيا را بتدريج به بينى تا شكّ براى تو نماند.
مصرع آخر مفعول ببين است و در تقدير پيش از باز آى است.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام