Info@razdar.com
شماره مقاله 209
18. اى چرخ فلك خرابى از كينه تو است
بيدادگرى پيشه (شيوه) ديرينه تو است
وي خاك اگر سينه تو بشكافند
بس گوهر قيمتى كه در سينه تو است
چرخ ترجمه فلك است و اضافه اش به آن اضافه لغتى است به لغتى به يك معنى ،يا آنكه چرخ مجازاً به معنى مصدريست چرخيدن كه خطاب به گردش فلك باشد نه به خود فلك ،و رسم است نسبت ظلم به فلك دادن خيّام هم عَلَى الرّسم فرموده.
ولى بر طبق خرد نيست زيرا گيرم كه گردش فلك ايجاد موادّ مواليد را كرده باشد چنانكه بيشتر فلاسفه گويند ،اما همين موادّ آنقدر فوائد خردپسند دارند هزاران برابرِ ناگوارى ها ،و هر ناگوارى هم براى بعضى ناگوار است نه براى همه كه براى بعض ديگر چنان گوارا است كه مياَرزَد به آن ناگوارىِ بعضى .كارخانه طبيعت چنان منظّم و با اساس است كه نمى توان ناگوارىِ بعض را ظلمِ اساسى ناميد چنانكه اينجا در مصرع دوم فرموده .بلكه اگر فلك تابع دلخواه يكيك بشود نظمش يكسره از هم مى پاشد.
سينه خاك استعداد مادّة الموادّ است براى هر سه مولود بالسّويّة ،و شكافتن به فعليّت رسيدن است كه به خود گرفتن صور نوعيه اى است كه هيجده هزار نوع مواليد است كه 6 هزار جماد و 6 هزار نبات و 6 هزار حيوان برى و بحرى از قديم گفته اند ،و شايد حيوان بويژه بحرى بيش از 6 هزار باشد و هنوز صور نوعيه زايش دارند رو به زيادتى مىروند چنانكه من در ميوه زندگانى گفته ام صفحه 12 .و مىشايد كه مراد از سينه قبر و گنج و دفينه باشد كه مواليد فعليّت يافته ها دوباره به سبب مرگها و خرابى ها در زير خاك نهان شده مانده اند تا كى برآيند و مولود تازه ناميده شوند و يا به كهنه گى شناخته دلالت بر قدم عالم و بر مطالب تاريخى نمايند.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام