Info@razdar.com
شماره مقاله 320
79 . تا بتوانى غم جهان هيچ مسنج ( (1
بر دل منه از آمده و نآمده رنج (2)
از انده نا آمده
خوش (3) مِيخور و ميباش در اين دير سپنج
با خود نبرى جَوى اگر دارى گنج
(1) وزنى براى آن قائل مشو.
(2) لكيلا تاسواعلى ما فاتكم و لا تفرحوا بما اتيكم.
(3) بىترس.
سنجيدن غم آن را به ترازوى دل نهادن و وزنى به آن دادن است.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام