Info@razdar.com
شماره مقاله 330
302 . تا چند ز ياسين و برات اى ساقى
بنويس به ميخانه برات اى ساقى
روزى كه برات ما به ميخانه برند
آن روز به از شب برات اى ساقى
برات اول سوره برائت است نهم سوره قرآن به قرينه ياسين كه دو سوره هستند ضدّ يكديگر: يكى رحمت كه هفت مبين دارد و يكى غضب كه اعلان جنگ با عموم مى نمايد و دوم و سوم به معنى حواله است كه سابقاً مستوفى ها آن را مقابل اطلاق مى انداختند گويا حواله به معنى نسيه بود و اطلاق نقد و چهارم خودش صريح است كه شب نيمه شعبان است ميان مسلمانان قديم كه همه سنى بودند بجز اسمعيليّه كه ملاحده و قرامطه ناميده مىشدند معروف شده بود كه شب نيمه شعبان همه اموات كهنه و تازه مى آيند به خانه بازماندگانشان و بر آنها حواله خيرات و قرآن خواندن مى دادند.
لذا در همه خانه ها از 13 شعبان تا 15 سه روز بساط ختم قرآن مى گستردند و سفره مى چيدند كه هر كه بيايد بخورد و قرآن بخواند مانند آنكه ميّتى تازه در اين خانه مرده و مجلس فاتحه و ترحيم برپا شده.
اين ناچيز اكنون هم در بلاد و دهات خراسان اين رسم را ديده با آنكه حالا همه آنجاها شيعه هستند معلوم مى شود كه خيلى از رسوم قديمه سنّى ها ميان شيعه باقى مانده بى آنكه ملتفت باشند والّا در اثر رقابت ترك مى كردند ،و در شب برات مقيدند به اينكه بوى روغن داغ كرده به راه اندازند به گمان آنكه اموات مانند جن از بو تغذّى مى نمايند لذا خمير را در روغن منداب و روغن خشخاش مى جوشانند و سرخ مى كنند و به فقراء مى خورانند و به قبرستان مى برند به گمان آنكه بوى منداب و خشخاش بيشتر از روغن گاو و گوسفند است و يا آنكه اموات غذاء حيوانى را دوست ندارند.
بالجمله سه روز وسط شعبان عنوان خاصى دارد در همه بلاد خراسان كه هر كس ناچار بقدر ثروتش بساط قرآن و خيرات بچيند و شيعه روضه خوانى در آن سه روز مى كنند خيلى مفصّل و روزى چند بار بايد خطيبى در مجلس به ايستد و حمد و ثنائى مفصل به عبارات ساخته پرداخته بخواند ،پس نام اموات علما را يك يك ببرد و از مردم فاتحه بطلبد و قدرى ساكت شود تا مردم حمد و سه اخلاص [1]بخوانند باز نام ميت متشخص ديگر را ببرد و فاتحه و اخلاص بطلبد و ساكت شود تا آنكه همه علماء مرده آن سامان را نام برده باشد و در تقديم و تأخير نزاع ها مى شود ميان ورثه علماء با آن خطيب و به فحش و زدن و راندن و نفى بلد مى رسد كه چرا نام جد مرا اول نگفتى دوم گفتى و اگر هيچ نگفته باشد كه مستحق كشتن است و عفوپذير نيست و نزاع سرايت مى كند از خطيب به صاحبخانه كه چرا اين خطيب را آورده و چرا به او نسپرده اى كه اول نام مرحوم آقا را ببرد مگر ندانسته اى كه اعلم العلماء غير از مرحوم آقا كسى نيست (خطيب ها سلسله اى هستند مانند روضه خوان ها كه در هر شهر و ده چند نفر هستند و غالباً خود روضه خوانها خطبه هم مىخوانند با عبارات غليظه اى كه ساخته قديم است و بايد حفظ كرده از بر بخوانند و اگر از روى كاغذ بخوانند اجرتشان كمتر خواهد بود).
بعد نام اموات اعيان شهر و كدخداهاى ده را ببرد و فاتحه بطلبد تا برسد در آخر به اموات صاحبخانه و اگر مرده تازهاى در آن سال از آن خانه مرده بايد آن را مخصوص نام برد به لفظ مرحوم مغفور تازه گذشته .و شب 15 شعبان را مانند شب قدر محترم و مقدس مى دانند بهتر از روزش ،اما شيعه 12 امامى فقط شب متبرك مى داند براى ورود دعاى كميل نه به اندازه شب قدر ،اما مى توان از ورود دعاى كميل در آن شب استدلال نمود به آنكه در صدر اسلام هم آن شب عنوانى خاص داشته به نام شب برات و حضرت على(ع) خواسته تصرفى در آن شب كرده باشد و روى مردم را متوجه به خودش و به دعاى خودش نمايد و براى تأكيد مدّعاى خودش آن دعا را دعاى خضر ناميد تا مردم نيكو بپذيرند و بخوانند با آنكه دعاء انشاء خود على (ع) است و به اعتقاد ما على برتر از خضر است و هر كس هر چه را كه نسبت به خضر دهد اعتبار آن چيز را خواسته.
در همدان قاوُتى (سويق) مىسازند از چند جزء مقوى معطر و در شب هاى متبرك زمستان خيرات مىكنند و نامش را قاوُت خضر نبى مى گذارند و عوام خدر نبى گويند.
وجه تسميه شب برات دو چيز است :
يكى گفته شد كه اموات حواله اميدى مى كنند بر سر بازماندگان كه به فقراء نان به روغن سرخ كرده بدهيد و خطيب قرآن خوان بياريد و يك ختم قرآن نمائيد كه ثوابش به ما مى رسد ،حالا هر بازماندهاى كه اين برات خودش را بخواند و نان روغنى و ختم قرآن راه اندازد اموات از او راضى شده دعا مى كنند كه دنيا براى او خوش باشد و اگر نخواند و نكرد اموات نفرينش مى كنند و دنيا بر او برمى گردد چونكه دعاء و نفرين اموات مؤثر است.
دوم آنكه هر گنهكار را كه خدا خواست ببخشد و از جهنّم آزاد كند خواه آزادى از اول و خواه پس از مدّتى كه عذاب كشيده باشد در شب 15 شعبان امر مىفرمايد به اجزاء دفتر ديوان الهى (ملئكه)كه برات آزادى او را صادر نمايند و به امضاء پيمبر مطاع او و امضاء امام زمان او برسانند ،پس آن برات امضاء شده را بدهند به كرام الكاتبين كه وصل به نامه اعمال نمايند تا روز محشر نشان مالك دوزخ دهند كه او را جلب به دوزخ ننمايد و هر كس كه در محشر جلب به دوزخ نشد رضوان دربان بهشت موظف است كه او را داخل بهشت نمايد ،ديگر در آن سال برات آزادى براى كسى صادر نمىشود تا سال آينده 15 شعبان ،هرچه در اثناء يك سال جمع شوند براتشان در 15 شعبان صادر خواهد شد.
***
[1] .در عراق فاتحه مىگويند و در خراسان اخلاص مىگويند كه نام سوره قل هوالله است و به هر حال هم سوره حمد را مىخوانند و هم قل هوالله را سه بار.
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام