Info@razdar.com
شماره مقاله366
41. در بزم خرد عقل دليل سره گفت
در روم عرب ميمنه و ميسره گفت
گر نااهلى گفت كه مى ناسره است
من كى شنوم چونكه خدا ميسره[1] گفت
شايد بزم خرد ميكده و مجلس ميخوارگى باشد كه در آنجا خرد به فروش مىرسد و همه فروشنده اند خريدار فقط جرعه اى است كه از گلوى فروشنده سرازير شده مانند آب در مجراى مقعّرِ شتر گلو فوراً به فم معده رسيده يا نرسيده متصاعد شده از كاخ دماغ سر بدر مى كند و پايتخت سلطان خرد را متصرف مى شود و نام خود را عقل گذارده بناى استدلال مى گذارد.
با دليل سره پاك بى عيب صريح الدلالة رواج در بازار مناظره و اين تفنن در استدلال است كه سره را از نصف آخر ميسره در آيه فنظرة الى ميسرة يا الحمر والميسر به علاقه مجاورة گرفته و گفته كه اين يك كلمه عربى دو كلمه فارسى است و جمله تامه مبتداء و خبر است و قول خدا است و سندِ عمومىِ ردّ ناپذير است ،جائى كه خدا مى سرة فرموده كه مى تواند بگويد كه مى ناسره است يعنى ناروا.
***
[1] .در بزم خرد عقل دليل سره گفت در روم و عرب ميمنه و ميسره گفت
گر نا اهلى گفت كه مى ناسره است من كى شنوم چونكه خدا ميسره گفت
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام