Info@razdar.com
شماره مقاله 398
. 52زهر است غم جهان و مى ترياكت
ترياك خورى ز زهر نبود باكت
با سبزه خطان به سبزه زارى مى خور
زان پيش كه سبزه بر دمد از خاكت
( ايدل چو زمانه مى كند غمناكت
ناگه برود ز تن روان پاكت
بر سبزه نشين بكام دل روزى چند
زان پيش كه سبزه بر دمد از خاكت)
(اين نسخه بدل به گمان من به قريحه خيام نمى ماند.)
ترياك لفظ تركى است كه معرّب مى شود به ترياق با آنكه كافش عربى است حاجت به تغيير ندارد و عرب بسيار از اين ستمها به الفاظ بى گناه مى كنند به بهانه آنكه زبانم به آن حرف نمى گردد مانند قرميسين در كرمانشاه و عجب آنكه عربهاى حالا گاف را بيش از عجمها بر زبان مى رانند مانند گبل در جبل و گالب در قلب با آنكه آن هر دو لفظ خودشان است.
ترياك هر چيزى است كه خورده شود براى دفع يا رفع اثر زهر.
دفع آنست كه اول بخورند كه اگر بعد زهرى خورده شود اثر نكند مانند مُخَلَّصَه كه اگر در اول سال (نوروز) تا سه روز هر روز به ناشتا بخورند آن سال اگر زهرى به آن معده برسد كم اثر مى شود .
و رفع آنست كه بعد از خوردن زهر به عنوان علاج خورده شود و صمغِ خشخاش كه اصل اسمش ترياك است و به عربى افيون معلوم نيست كه دافع يا رافع چه زهرى است و به چه لحاظ از اوّل نامش را ترياك كرده اند و شايد از باب تسميه به اسم ضدّ بوده.
يك نادانى عمومى گمنام در اين زمان پيدا شده و آن كشيدن دود ترياك بى نفع پرضرر و ضدِّ زندگانى است ،من در تفسير آيه 118 سوره نساء فليغيرنّ شرحى در ذمّ دود ترياك نوشته ام امّا خوردنش به مقدار كم دواء شريف بى بدلى است دافع سموم عيأ و هرم و فقرالدّم است.
عباس کیوان قزوینی
رباعیات خیام