Info@razdar.com
شماره مقاله 423
1 . ساقى ببرم گر بت ياقوت لب است
ور آب خضر بجاى آب عنب است
گر زهره بود مطرب و همدم عيسى
چون دل نه بجا بود نه جاى طرب است
مقصود همين مصرع چهارم است كه دليل جزاء محذوف آن سه شرط است يعنى به طرب نخواهم آمد زيرا طرب به دل است و دل زنده به مى است اگر مى نباشد چيزى جاى آن را نمى گيرد و اگر مى باشد و ديگر هيچ ،مى جاى همه را مى گيرد يا عوضَ كلّ فائتٍ وَ خلَفَه و لايخلفه شئيٌ طريفٌ او تالدٌ ،رسم رباعى اين است كه تنها مصرع چهارم تازه اى جالب نظر باشد بس است در حسن آن رباعى اگرچه سه مصرع ديگرش چيزى نباشند به شرط آنكه مقدمه مصرع چهارم توانند شد مانند اينجا و چنين مدحى از مى پيش از خيام نشده بود.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام