Info@razdar.com
شماره مقاله 428
. 6ساقى نظرى كه دل ز انديشه تهى است
شيران همه رفته اند سر بيشه تهى است
هر شب ز حيات كف زدى شيشه چرخ
امروز كه دور ما بود آن شيشه تهى است
دل از خيال تهى است و بيخيال است يا به سبب ترسى كه دارد كه مى نيابد خود را باخته و از خود تهى شده پس تو نظرى به وى بيانداز تا بجاى خود آيد و از ترس برآيد و از نظر تو اميدوار شود به يافتن مى ،و مصرع 2 و 4 هم مناسب اين معنى است يعنى هر شب همه جاى دنيا چنان پر از مى بود كه كف كرده بود سر ريز مىشد و امروز بقدر پرى شيشه هم نيست.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام