Info@razdar.com
شماره مقاله419
127 . شب نيست كه عقل در تحيّر نشود
وز گريه كنار من پر از دُر نشود
پر مى نشود كاسه سر از سودا
هر كاسه كه سرنگون بود پر نشود
چون شب كارهاى بدنى تعطيل مى شود فكر بهتر بكار مى آيد مانند خانه دو در كه يك درش بسته و در ديگر باز شود ،دو مصرع اول نفى نفى است كه اثبات مى شود يعنى هر شب عقلم متحيّر و كنارم پر از اشك است.
اما مصرع سوم ظاهرش نفى است يعنى بسكه سوداء و خيالات بسر دارم مى نمى خورم اگر هم اندكى بخورم صعود به مغز سرم نمى كند زيرا سرم مانند كاسه وارونه است هرگز پر از مى نمى شود .
و محتمل است كه آن هم نفى نفى باشد كه مى را به كسر ميم بخوانيم كه مي نشود است يعنى شبى نيست كه كاسه سرم از سوداء و خيالات پر نشود با آنكه كاسه سرنگون پر نمى شود كاسه سرم با سرنگون بودن پر مى شود.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام