Info@razdar.com
شماره مقاله442
فاِنَّ صِراطِىَ المستقيمَ بعابرٍ
يُصِبْن عَلى وادِى العَمى كال قَناطر
چونكه راه راستِ فكرِ راست روِ من كه مندرج در كلماتم است براىِ آن قافله اى كه برخورده باشند به رودخانه بى پل كه مشكلاتِ علوم يا اعمالِ صعبه است مانند پل است كه آنها را عبور مى دهد به نشان دادن راهِ حلِّ معمَّيات و تيسيرِ عسير .
عابر به واحد و به جمع اطلاق مى شود لذا صفتش جمله يُصِبْنَ است كه جمع مؤنّث غائب است امراةٌ عابِرٌ هم مى گويند و كاَل قَناطِر خبرِ اِنّ است به تاويل شَبيهُ القنَاطِرِ جمع قنطرة و مفرد بودن صراط و جمع بودن قناطر با آنكه بايد مبتداء و خبر در افراد و جمع موافق باشند لطفى دارد كه در كلام من پل هاى بسيار است.
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام