Info@razdar.com
شماره مقاله 455
. 66 من بنده عاصيم رضاى تو كجا است
تاريك دلم نور صفاى تو كجا است
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشى
اين بيع بود لطف و عطاى تو كجا است
تاريكدل به سكون كاف عربى تا يك كلمه به نظر آيد و سر هم نوشته شود صفت مقدم بر موصوف است .صفاى تو يعنى صفائى كه تو بر دل بنده ات بياندازى به سبب نظر رضا و لطف كه به او داشته باشى به عنوان كرم خدائى ، نه صفاى وجود خودت زيرا جسارت است از خدا طلب صفا نمودن صفا عطف است بر نور و در ميانه واو عاطفه هست كه براى وزن شعر بر زبان نمى آيد ضمه راء نور كاشف از واو است اما در همه نسخه ها واو نوشته نشده مگر در نسخه نيكلا و نسخه وينت فليد.
***
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام