Info@razdar.com
شماره مقاله 310
271 . پيرى ديدم به خواب مستى خفته
وز گرد شعور خانه تن رفته
مى خورده و مست خفته و آشفته
واللّه لطيف بعباده گفته
گرد توجّه جان است به توسّط پنج قوّه ظاهر به مدركات جهان چونكه قهراً حاصل مى شود و بد است و حجاب ادراك خرد است و بايد روفت به خواب يا به مستى كه خدا اين هر دو جاروب را از لطفش به بشر داده و هر كسى بايد خود را در خواب و در حال مستى مورد لطف خدا بداند و شيفته اين آشفتگىِ خرد باشد بويژه كه در مستى خوابش برد كه دو نعمت توأم آمده و هر چه غم بوده رفته و جز بر لطف به معنى فضل خدا نه به معنى توفيق تكيه ندارد،و اين هم يك معنى موحّد است كه بيكس باشد.
*
نویسنده: عباس كيوان قزويني
رباعیات خیام