Info@razdar.com
شماره مقاله 597
تقسيمٌ آخَر
مِن جَهَةِ متعلقِ الكفرِ
كفر به هر دو معنى به حسبِ متعلَّق دو قسم است یكى كفرِ باللّه یعنى باور نكردن خدا یا حكم به سلبِ وجودش .
دوّم كفر به شیطان و به هر باطلى مفهوماً كانَ او مِصداقاً .
و ایمان نیز این دو قسم را دارد اوّل ایمان به شیطان یا به هر باطلى یعنى تصدیقِ وصفِ عنوانىِ آنها به قصدِ حق بودن و باطل نبودن زیرا هیچ مؤمنى ایمانِ به باطل از حیثِ باطل بودن نمى آورد ،پس تعبیر به ایمانِ به باطل نه مراد آن است كه با علم به بطلانِ چیزى ایمان به او آورد بلكه مراد بطلانِ واقعى است یا بطلانِ در نظر طرف است بنا بر مرآتیتِ نظرِ هر كسى براىِ واقع .
دوم ایمانِ به خدا و به هر حقّى و این دو قسم ایمان مقابل است با آن دو قسم كفر پس تلازمِ تَعانُدى است مانِ این چهار قسم یعنى ایمان به خدا لازم دارد كفرِ به شیطان را و تحقّق نمى یابد و كامل نمى شود مگر به اقترانِ به او و ایمانِ به شیطان نیز تحقّق نمى یابد یا كامل نمى شود مگر به كفرِ باللّه پس در آیت الكرسى فَمَن یكْفُرْ بالطّاغوتِ و یؤمن باللّهِ از باب عطف تفسیرى است یا از باب عطف مشروط به شرط و نتیجه به مقدّمه و ملزوم به لازم .
و این جمله عكس پذیر است و مفهومِ مخالف دارد یعنى مَن یكفُر باللّهِ و یؤمِن بالطّاغوتِ فَقَدِ استمسَكَ بِالعُروةِ الرِّخَوةِ المُشرِفةِ عَلَى الاِنفِصامِ بَلِ المُنفَصِمَةِ فى الواقِع وَ اِنَّما تَوَهّمها متّصلةً.
پس هر ایمانى كفرى را لازم دارد و بالعكس (هر كه را كُفر نیست ایمان نیست).
فى الحدیث القدسى قال تعالى الاِنسانُ سِرّى وَ اَنَا سِرُّه .
در حدیث قدسى آمد این سخن
كه همى فرمود حىّ ذُوالمِنَن
آدمى سرِّ من و من سرِّ وى
آدمى جام است و من در جام مَى
باده نوشا هین بگیر این جام را
بر لبش لب بند و بگشا كام را
بستنِ لب از خودى بگذشتن است
كام بگشودن به او پیوستن است
عباس كیوان قزوینى ثمّ بالخیر فى سنه 1348
میوه زندگانی
عباس کیوا ن قزوینی