Info@razdar.com
شماره مقاله711
پس وطن حقيقی آنجا است كه شخص تولد و تعين يافته و از غيب به شهود آمده خواه روحانى كه از غيب اطلاق و اندماج به شهود تشخص ذاتى آمده و خواه جسمانى كه از غيب رحم به فضاء گيتى آمده و نمودار گشته كه پسر يا دختر ،تام يإ؛ظب ناقص و مرده يا زنده است و از قيافه اش همه پيش آمدهاى عمرش دانسته مى شود براى دانشمند به قيافه پس وطن يكى بيشتر نيست .
و اگر شخص در غير محل تولدش قصد ماندن هميشگى نمايد آنجا حكم وطن پيدا مى كند وطن مجازى يا وطن ثانوى بايد ناميد – و لفظ ثانوى در اينجا و در هر جا اشاره است به آنكه ثانى نيست بلكه مانند ثانى است و ياء نسبت در ثانوى به معنى تشبيه است و گويند عادت طبيعت ثانويه است يعنى طبيعت يكى است دو تا نخواهد شد ولى عادت مانند آن است كه طبيعت دو تا شده .
و وطن حقيقى هم درجات طوليه دارد مثلاً وطن حقيقى كيوان اطاق بالا خانهاى است از خانه ملا ابراهيم مكتب دار كه پدر كيوان آنجا را اجاره كرده بوده و هنوز خانه ملكى نداشته و در شيرخوارگى كيوان در سنه 1279 خانه ملكى در همان محله شيخ آباد كه درجه دوم وطن حقيقى كيوان است خريده و پيشواى ديانتى اهل آن محل گشت و يك مسجدى آنجا برايش ساختند .
و درجه سيم وطن كيوان شهر قزوين و درجه چهارم ايران است و درجه پنجم قسمت شمالى آسياى كبير يا شرق اروپا است .
کیوان نامه جلد 2 – عباس کیوان قزوینی