Info@razdar.com
شماره مقاله 699
میان اهل دین در سنخ دین اختلاف است ،اكثر آنها دین را از سنخ عقل و عدل و قانون می دانند و لازمۀ اثبات لزوم نوع دین در میان بشر نیز همین است و اقل كه عرفای هر دین باشند (آن هم نه همۀ عرفا) دین را از سنخ عشق و فضل می دانند و قول اول را قشری و جامد و ظاهری می نامند و هر جا زاهد به عنوان مذمت گویند ،مرادشان آن است كه دین را فقط قانون بداند. محققین از عرفا كه اقل قلیلند دین را قانون می دانند ،اما نه فقط ،بلكه برای دین دو جنبه قائلند عموم و خصوص مراد به عموم آنچه باید بر ملا به همه گفته شود و وقت قدرت ،اجبار بر عمل باید كرد و مورد امر به معروف و نهی از منكر همین عموم است و مراد به خصوص آنچه احیاناً برای بعض مؤمنین پیدا شود به سبب انس با عشاق یا ورود غم های طاقت فرسا و یا بدون سبب ظاهری.
پس آنان كه دین از سنخ عقل دانند گویند همۀ احكام عقل و قانون در قرآن ذكر شده و هر كه قانونی بر خلاف قرآن یا زاید بر آن مدعی باشد كاذب است و آنان كه از سنخ عشق به خدا دانند گویند بیانات قرآن همه آداب و رسوم عشق به خداست و حكایاتش قصه های عاشقان و هر كه به غیر طریقۀ قرآن عشق ورزد فاسق است نه عاشق و روح عشق از او ابا دارد و در دل او در نمی آید.
و چون دقیق شویم بینیم كه دنیا پر از عشق است و چیزی جز عشق به خدا وجود ندارد وعقل یكی از گماشتگان عشق است برای قهرمانی و دربانی و بیگانه رانی .
اما چون به نظر جلی سطحی نگریم بینیم كه دین موسی پر از عقل و خالی از عشق است و تورات كتاب تاریخی و قانونی است و دین عیسی پر از عشق است و انجیل پر از كرشمه های معشوقانه است و دین محمد (ص) جامع هر دو است یا به طور تركیب یا به طور اندماج و یا به طور تقسیم ،یعنی بعض احكامش عقل و بعضی عشق است و یا به طور ظاهر و باطن و سرّ وعلن ،یعنی در هر حكمی سرّ عشق پنهان است .
و سراپای قرآن و دین اسلام مصداق این آیه از قرآن است :
فضرب بینهم بسورله باب باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب[1] كه رحمت عشق و عذاب ،عقل است و از این است كه قرآن سید الكتب السماویه و اسلام خاتم ادیان است و كوی عقل و عشق است و هم مسجد و هم میكده ،هم بت ،هم بت شكن است.
پس بشر دیگر باقی ندارد تا از غیر قرآن بجوید ، كلُ الصید فی جوفِ الفرا چون تو دارم همه دارم.
[1] .سوره حديد – آيه 13