Info@razdar.com
شماره مقاله735
در سالها پيش براى مدتهاى مديد در اطلاعات هفتگى همه هفته گفتار آقاى فرزانه مبسوطاً در باره معرفت الروح منتشر مىشد كه براى دستيابى به اين مجله دوست ارجمند پر مهرم آقاى خسرو شاهانى دورههاى اطلاعات هفتگى را كه مقالات آقاى فرزانه را در بر داشت در اختيارم قرار دادند كه سپاس خود را از اين عنايت به حضورشان عرضه داشته و رهين لطف ايشان مى باشم.
اساس معرفت الروح به دين توجهى نداشته و حتى اديان را نارسا در پاسخگويى علم الروح دانسته و پيرو اين مشرب خود را بى نياز از تبعيت اديان مى داند.
اين سلسله گفتارهاى فرزانه چنان پير و جوان را شيفته و مجذوب ساخت كه در تمامى شهرها و محلات و كوچهها و اغلب منازل، ميزى تهيه كرده و به وسيله الفبا به زعم خود با ارواح تماس گرفته و غرورى به آنان دست مىداد، عدهاى دريافتند كه سخنان آقاى فرزانه آن چنان افكار را جلب نموده كه زنان خانهدار به تصور خود با روح خويشان درگذشته تماس برقرار كرده و از تأثر به گريه مىافتادند كه به ذهن خطور مىكرد كه مصيبتى دامنگير آن خانواده شده و آنان را پريشان احوال ساخته است، بعد از مدتى آقاى فرزانه با عنوان استاد فرزانه مورد خطاب قرار گرفت سپس آقاى فرزانه در صدد برآمد تا دهان معترضين خود را كه متدين به دين بودند ببندد، در همان شماره كه راجع به روح سخن مىراند سلسله مقالاتى در تاريخ زندگانى پيامبر اكرم (ص) مىنگاشت و بعد شرح حال سپه سالار قشون اسلام را در فاجعه كربلا مىنوشت كه در يك شماره اطلاعات هفتگى سه مقاله متضاد هم از آقاى فرزانه انتشار مىيافت. ايشان درباره روح، ضمن نقل قولِ علماى روحىِ غرب، مطالبى از نزد خود ساخته و ارائه مىنمودند.
آقاى فرزانه را دو بار در كتابفروشى ديدار كردم، وقتى در قيافه و گفتار شفاهى و مقالات ايشان تفرس نمودم بيت زير را مصداق حال ايشان ديدم:
در پس آيينه طوطى صفتم داشتهاند
هر چه استاد ازل گفت بگو مىگويم
شنيدم كسى از استاد فلسفى (اين ناچيز افتخار شاگردىِ استاد را داشته) پرسش كرد كه حزب عدالت يعنى چه؟
استاد نصرالله فلسفى كه خدايش عنايت كند پاسخ داد: عين و دال على دشتى است و بقيه آلت است.
اكنون گفتار آقاى فرزانه را نقل كرده به حكم ضرورت به طور اجمال نقد و بررسى كرده و نظريات شخصى خود را در پايان اقامه خواهم كرد.
در مجله اطلاعات هفتگى به شماره 1774 صفحه 20 نوشتهاند :روح خواهرى براى برادرش در مقابل كافه تريا ظاهر شد و با اشاره به برادر خود تفهيم كرد كه از دخول به كافه تريا خوددارى نمايد، برادر صد قدم از كافه دور شد، بمبى در كافه منفجر شد و عدهاى كشته و جمعى مجروح شدند.
[توضيح اينكه برادر از روح خواهرش اطمينان داشت لذا نجات يافت و افراد ديگر را نمىتوانست نجات دهد زيرا وسعت روح خواهر تا اندازهاى كه مانع انفجار بمب شود نبود: چ].
زنى به وسيله هيپنوتيسم زمانى كه در خواب مغناطيسى بوده دو ساعت درباره خاطرهاى كه در سال 70 ميلادى اتفاق افتاده بود سخن گفت و سخنان ايشان بر روى نوار ضبط مىشد.
اين زن خاطره آتش سوزى كليسايى را كه در ششصد سال قبل به وقوع پيوسته بود و همچنين خاطره چگونگى خودكشى كردن خود و شوهرش را ذكر كرد كه بعد از بررسى به اثبات رسيد.
در اطلاعات هفتگى شماره 1 نوشته است: سياله مغناطيسى در عالم ارواح گل و سيگار به وجود مىآورند.
[بايد گفته شود كه گل و سيگار اجسام مادى هستند و در عالم ارواح ماده وجود ندارد: چ].
اگر براى ارواح خيرات كنند و فاتحه بدهند و عطر و گل و غذا به نام آنها بذل كنند ارواح آگاه مىشوند.
[اين اعمال ارواح را شاد مىسازد: چ].
ارواح از بوى زننده و دود سيگار ناراحت شده و از بوى خوش شاد مىشوند.
سرنوشت تغيير ناپذير است ولى حضرت عيسى (ع) بنا به قول اناجيل گويند صدقه مانع مرگ مقرر مىشود.
[اين مطلب درست نبوده بلكه صدقه رفع بلايا مىكند: چ].
پريسپرى سر روح مانند بخار يا دود دايره شكل در تجسد ديده مىشود و تجسد پريسپرى سر و صورت را نمىتواند كاملاً نشان دهد.
[به نظر اين ناچيز اگر در جلسه ارتباط ارواح عامل و معمول و حاضرين در جلسه قبلاً قيافه روح كسى را كه درگذشته در ايام حياتش ديده باشند و عامل قوى باشد ممكن است صورت روح تجسد پيدا كند: چ].
[علماى روح اعتقاد دارند كه سياله مغناطيسى روح قادر است كه گلى را كه در جلسه ارتباط موجود است بر روى ميز پرتاب نمايد سياله مغناطيسى سه بعدى است و آهن ربا حالت مغناطيسى دارد و روح حالت مغناطيسى دارد و روح بو استشمام نمىنمايد: چ].
علماى روحى گويند خيرات توأم با فاتحه تأثير دارد اما فاتحه به تنهايى مؤثر نمىباشد.
[اما اين ناچيز عرضه مىدارد كه روح خوشحال شده و توجه به فاتحه دهنده مىكند: چ].
علماى معرفتالروحى معتقدند كه خاطرات سه سالگى به بعد در ضمير بوده و امكان يادآورى آنها وجود دارد.
در عود ارواح هر مرتبه كه روح به دنيا عود نمايد پاكتر از عود اولى خواهد بود اما اگر كسى اعمالش مانند اصغر قاتل باشد او به كُرات ديگر نزول مىكند.
[به زعم اين ناچيز اگر رفتار و كردارش مانند اصغر قاتل باشد مسلماً در عود قبلى پستتر بوده زيرا سير قهقرايى امكان پذير نمىباشد: چ] .
آينده مشهود نبوده و مرگ بر اثر خرابى بدن مىباشد.
بعضى ارواح سر و صورت را نشان داده و برخى تمام بدن و عدهاى نصف تن را آشكار مىسازند و تجسد بيشتر اوقات به رنگ سفيد نمودار مىشود و ارواح ناپاك نادراً در جلسه ارتباط ظاهر مىشوند.
آقاى فرزانه نوشتهاند كه روح بعد از مرگ دو سه ماه در حالت تروبل بسر مىبرد.
[تروبل حالت بهت و حيرت است: چ].
ارواح كه در عذاب روحى بسر مىبرند در جلسات ارتباط حاضر نمىشوند.
[امكان دارد روح حاضر شده و تقاضاى كمك نمايد مثلاً روحى در حيات خود اموالِ اطفالِ يتيمى را به ناحق تصرف كرده و آن اطفال را پريشان احوال ساخته، از افراد حاضر در جلسه تقاضا نمايد كه ورثهاش اموال غصب شده را به صاحبشان برگردانند، چنين امرى امكان پذير مىباشد: چ].
پاسكال رياضىدان و فيزيكدان شهير به ديانت رو آورد. انيشتين براى هر چيز بُعدى قائل شد و بُعد چهارم را شناخت.
انسان در طول ايام زندگانى خود اشعه و امواجى بر مكانهايى كه زندگى مىكرده باقى مىگذارد، امواج صدا مدام باقى هستند.
روح مديوم مانند آهن ربا است و مىتواند با روح آشفته تماس بگيرد اما اعتمادى به گفتار چنين روحى نيست و پاسكال كشيش بود.
تحرك بچه با ناف با مادر خود ارتباط دارد وقتى ناف بريده شد روح به بدن بچه اتصال پيدا مىكند.
[جسد بچه قبل از بريدن ناف از خون مادر تغذيه نموده و روحى كه با بچه بوده ارتباطى با مادر ندارد: چ].
اگر كسى در اثر تصادف يا گلوله فوت كند روح مدتها در حالت بهت مىگذراند.
روح ذرات هاله مانندى است و آن ذرات با شعور همراه هستند.
[اين نظريه علماى معرفتالروح اشتباه محض است زيرا روح مجرد بوده و ذرات نداشته چون اگر همراه ذرات بود مادى بود و گفتار كسانى كه مىگويند روح داراى ذرات هاله مانندى است اين تعريف قالب مثالى است كه جسد برزخى يا فلكى است يا به تعبير ديگر اكتوپلاسم مىباشد كه از ماده لطيفتر و در نوم و بيدارى و ارتباط نمودار مىشود و روح با اين غشاء بدن نمودار شده اما امكان رؤيت روح به هيچ وجه از وجوه مقدور نيست: چ].
اتمهاى شبح ذى شعور است و غلاف آن از جنس روح بوده مانع پراكندگى روح مىشود كه پريسپرى نام دارد.
[توضيحاً بيان مىدارد چون تمام ذرات هر چيز مادى مدام در حركت هستند قالب مثالى هر ماده آن را از پراكندگى باز داشته و روح فرمانرواى جسد و قالب فلكى است: چ].
آقاى فرزانه نوشتهاند: گل خرزهره بنا به اعتقاد دانشمندان امريكا از موسيقى لذت مىبرد.
[اين ناچيز گويد تمامى ذرات عالم هستى كه در طبيعت وجود دارند از موسيقى متأثرند اما موسيقى آرام بخش نه تحريك كننده و نظريه اين بىمقدار در زمانهاى آتى مكشوف خواهد شد: چ].
يك رشته نامرئى خيلى باريك از سياله مغناطيسى جسم ستارهاى ميت را با دوبل اتريك اتصال مىدهد كه بند ناف جسد ميت است و بايد قطع شود.
در جاهايى كه خلأ حكمفرما است بهتر مىتوان با ارواح تماس گرفت.
[تماس با ارواح در آسمان آسانتر است و در جاى خلوت مىتوان با ارواح تماس گرفت. خلأ جاى ارتباط نمىباشد. صدا و امواج در فضا وجود دارد اما در خلأ وجود ندارد و روح كه مرتبه هفت را طى نمود از خلأ گذشته و به كُرات ديگر مىرود.و بچهاى كه در شكم مادر فوت مىكند به واسطه جسم مادر است: چ].
آقاى فرزانه در مجله اطلاعات هفتگى در شمارههاى 1840 و 1883 و 1894 نوشتهاند: مديوم را (وسيله نيز نامند) كه در جلسه ارتباط گاهى به خواب مىرود و گاهى بيدار است.
بعد آقاى فرزانه اضافه كرده است: مطالعات و آزمايشها و تجربه اندوزىهاى متخصصان و دانشمندان آمريكايى و انگليسى، فرانسوى، لهستانى و آلمان فدرال در باره روح و امكان ارتباط با آن و طريق برقرارى اين ارتباط و ديگر پديدههاى استثنايى و نيز زندگى پس از مرگ است كه طى پنجاه سال پروفسور (هرى برايس) رئيس پيشين انجمن تحقيقات در باره روح بررسى كرده است.
و نتيجه تحقيقات دكتر (واليتون) فرانسوى است كه در شب 31 مارس 1848 در دهكده هايدسويل از نيويورك كه 20 مايل با شهر روچستر فاصله دارد شخصى موسوم به جان فوكس و همسر و دو دختر 15 ساله و 12 ساله او به نامهاى مارگارت و كتى در خانه خود پس از صرف شام و خواندن چند صفحه از كتاب مقدس به بستر رفتند، همگى در يك اطاق روى تختخوابهاى چوبى خود آرميده بودند كه صداى فرياد دختران بلند شد و ضربههايى محكم به چوب كف اطاق و ديوار نواخته شد، پدر آنان چراغ روغن سوز را روشن ساخته و همسايگان را با خبر نمود.
بعد پدر گفت از روح خواستند كه در جواب هر پرسش اگر مثبت است يك ضربه و اگر منفى است دو ضربه بزند و پس از سؤالها و پاسخهاى روح معلوم گرديد صاحب خانه قبلى را دوره گردى به طمع دست يافتن به پول كشته و گريخته است و جسد مقتول نيز به دست آمد.
اندرويه كيون داديس آمريكايى (1910 – 1826) و آنتوان مسمر اتريشى (1815 – 1732) مدعى شدند كه با ارواح تماس گرفته و با آنان صحبت نمودهاند.
جكسون مدعى شد كه تجسد كامل روح را مشاهده كرده است.
بريس گويد دويست مديوم را آزمايش كرده است بعضى از مديومها در حالت جذبه و بىخودى فرو مىروند و صداى روح را اخذ كرده و با صدا و لحنِ روح كه در زمان حيات خويش صحبت مىكرده سخن مىگويند و بعضى با يك روح واسطه كه به آنها يارى مىكند با ارواح تماس برقرار مىنمايند.
[روح به وسيله ميز چوبى بهتر تماس برقرار مىسازد تا با يك شيئى كه فلزى باشد.
ضربات روح را كه در ميز نواخته مىشود (راپس) نامند كه به مفهوم ضربات تلنگرى است. در هر جلسه ارتباط عامل به كمك يك روح حامى با ارواح ديگر تماس برقرار مىسازد. روحى كه در جلسات ارتباط حامى آقاى ثقفى اعزاز مىباشد شيخ شيپور است: چ].
مديوم تجسدى مديومهايى هستند كه استعداد خاصى دارند كه روح تجسد يابد و مديومها مشاهده كنند.
ارواحى كه در خواب مغناطيسى مديوم با چتر يا اشياء ديگر ظاهر مىشوند بيشتر از آن جهت است كه كاملاً شناخته شوند.
روح حامى احتمال دارد كه با روح عامل در عودهاى قبلى او دوست و خويشاوند بوده و ممكن است روح حامى بعد از درگذشت عامل باز در بعد چهارم حامى او شود.
اگر در يك زمان در دو جلسه ارتباطى با يك روح و فردى خاص بخواهند تماس برقرار سازند روح در آن جلسهاى حاضر مىشود كه افراد آن جلسه روحاً قوىتر باشند و اگر در هر دو جلسه افراد حاضر به يك حد باشند روح ممكن است در هر دو جلسه حاضر شود زيرا براى روح زمان وجود ندارد.
[گفتار فوق نظريه علماى روح است: چ].
آقاى فرزانه نوشته است: كودكى بيمار شده در اطاق خوابِ بچه، روح يك زن كنار تختخواب ايستاده و براى آن بچه لالايى مىخواند و هر شب اين عمل تكرار مىشد.
[حضور روح در شبهاى متوالى نادر بوده و به ندرت اتفاق مىافتد: چ].
ارتعاشات مىتواند در كره زمين موجب ديدن و شنيدن و لمس كردن و حس نمودن شود.
دانش اندوزى يكى از عوامل پاكى انسان است.
[علماى معرفتالروح گويند فقط دانش اسپرىتيسم مؤثر است نه دانشهاى ديگر. اين ناچيز گويد فرا گرفتن دانش طب و نجوم حتى علوم غريبه براى پى بردن به اسرار علم روح، گذشته از اينكه مؤثر و مفيد براى ترقى روح انسانى نبوده بلكه توان گفت چنين دانشها مانع ترقى و ارتقاى روح است.
ايمان به غيب تا يك درجه فعليت براى روح پديد مىآورد و نه بيشتر بل به تنهايى سبب تكامل روحى نخواهد شد، مىبايست فرد پس از ايمان به غيب در تهذيب نفس بكوشد و مراحل كمال روح را بپيمايد: چ].
آقاى فرزانه نوشتهاند: دراكولا در بخش ترانسيلوانيا در رومانى سكونت داشت. كنت دراكولا خون آشام بود و در اختيار ارواح خبيث بود.
پرنس دراكولا در قرن 15 فرمانرواى ناحيه «وجيا» در رومانى بود و دراكولا به زبان رومانى شيطان است. دشمنانش او را در سال 1476 كشتند.
ارواح مىتوانند از بدن اجسام و انسانها بگذرند و پرواز نمايند.
[روح پرواز نمىكند، قالب مثالى برايش حائل و حجاب مفهومى ندارد اما اينكه روح از جسد انسان بگذرد حرفى بىمعنى است: چ].
روحى هر شب به خانهاى مىآمد كه سگ وى در آنجا بود، سگ ناراحت شده و زوزه مىكشيد.
[اگر سگ پريسپرى صاحب خود را مىديد ترس برايش مفهومى نداشت. ارواح پليد مىتوانند سالك روحى را در ابتداى سلوكش متوحش سازند اما استاد وى بايد بتواند جلو اين امر را بگيرد والا اگر نتواند اين كار را انجام دهد استادى را نشايد.
اين ناچيز واقعهاى را كه خود به رأىالعين مشاهده كردم نقل مىكنم: نوجوانى از ماشين پرت شد و مدتى در اغماى كامل بود تا درگذشت، روح جوان متوفى مرتب طى شش ماه متوالى به دوستش در عالم رؤيا تمنا مىكرد كه به جهان واپسين گام نهد. اين ناچيز در هر دو شخص اعمال روحى انجام دادم و روح متوفى ديگر در خواب ظاهر نشد.
اين گونه رويدادها را چند بار مشاهده نمودم و دخالت اين ناچيز در اين واقعات مزيد استحضارم در معرفتالروح تجربتى شد.
در ايامى كه در خرمشهر بسر مىبردم همسرم از زايمان وحشت داشت، وى در عالم خواب مشاهده كرد در رودخانه غرق مىشود و بسيار بيم داشت كه ناگهان پدرم را رؤيت كرد كه دستش را گرفته و به وى مىگويد نترس و اسم اين ذره نادار را گفته و اضافه كرده كه پسرم را ناراحت مساز و به سلامتى طفل متولد مىشود. اين رؤيا او را مطمئن ساخت، چند سال بعد كه عكس پدرم را ديد، اظهار داشت اين شخص همان كسى بود كه در رؤيا ديدم.
مادرم با برادر و خواهر كوچكم در يك منزل با هم بسر مىبردند و مادرم به آنها بسيار تعلق خاطر داشت، بعد از فوت مادرم، برادرم چند بار وى را در بيدارى ديده و بيم بر او مستولى شد، پس از آن مادرم ديده نشد. و خواهرم خوابهاى شگفتى ديد و در بيدارى نيز مادرم را ديده و با او هم كلام شده، ناگهان متذكر شد كه مادرم در قيد حيات نيست، ترسيد و مادرم از نظرش ناپديد شد. اين ناچيز اين واقعات را تأييد مىنمايد: چ].
در مجله اطلاعات هفتگى شماره مخصوص نوروز 1353 مقالات آقاى فرزانه پس از مدتهاى مديد به پايان رسيد. آقاى فرزانه طب قديم را تأييد نموده و گرمى و سردى را پذيرفتهاند و مىگويند روح مدور بوده و دست هم دارد.
[روح قابل ديدن نبوده و قالب مثالى عيناً شباهت تامه با جسد عنصرى دارد و مدور نمىباشد: چ].
ارواح در تماسها براى بعضى پرسشها آمادگى ندارند و در باره امور مالى و پول و شغل و اعمال گناه آلود هيچ راهنمايى و پيشگويى نمىكنند.
بعضى اوقات سگ و گربه از خانههاى روح زده فرار مىكنند زيرا حضور ارواح را زودتر درك مىكنند.
مردى در مقابل زنى نشسته بود و خود را به صورت شوهر متوفاى آن بانو تغيير داده و با صداى شوهر متوفاى آن زن با وى صحبت نمود و اين عمل پنج دقيقه به طول انجاميد اما آن شخصى كه مصاحب آن خانم بود نتوانست دريابد كه در طول اين مدت بر او چه گذشته است.
[اين عمل حلول است و امكان وقوع حلول نمىباشد: چ].
نامزد زنى پس از مرگ خود بر نامزدش ظاهر شد و او را وادار به ترك اعتياد نمود.
[علماى روحى گويند روح انسان آلودگى مادى بيشتر از حيوانات دارد، در جلسه ارتباط استعداد و اعتقاد عامل و مديوم و حاضرين مدخليت دارد: چ].
مديوم بيشتر از عامل و حاضرين در جلسه بايد تمركز بدهد و ترديد نيز به خود راه ندهد.
روح از اكتوپلاسم عامل و مديوم و ديگران گرفته و بعد تجسد مىيابد.
روح گاهى با يك نشانه از دوران حيات خود ظاهر شده تا اطمينان افراد در جلسه ارتباط به دست آيد، اگر روح حامى براى ترقى خود به دنيا آيد روح ديگرى جاى وى را اشغال كرده و حامى مىشود.
اما روح حامى سعى مىكند روح افرادى را كه اعمال زشت انجام مىدهند از كرده خود پشيمان كند تا روح خاطى از بدىها نادم شده و از ارتكاب گناه رنج برد و متنبه گردد تا در عود ديگر بهتر شود.
احتمال مىتوان داد كه روح شخصى كه در اثر شدت تصادف به كام مرگ فرو مىرود به واسطه شدت علاقه در حضور خواهر يا برادر و دوستانش ظاهر گردد.
ارواح در امكنهاى كه در دوران حيات بدان مكانها تعلق خاطر داشتهاند ظاهر مىشوند. مديوم در جلسه ارتباط مستغرق مىشود و در بيدارى تماس خود را به ياد نمىآورد.
روح گناهكار قدرت آن را ندارد تا كسى را تحت سيطره خود گيرد. روحهاى قوى توانايى دارند به هر شكلى كه اراده كنند ظاهر گردند و يا به تقاضاى عامل عمل نمايند. ارواح با ارواح بد كردار، چون در مرتبه مادون قرار گرفتهاند تماس نمىيابند و روح افراد كثيف پس از مرگ در گيجى و بهت بسر مىبرد.
اينك سخنان آقاى فرزانه پايان يافت.
[بنزين گردش دنيا يعنى حركت و رفتار امور دنيا كه به وسيله حيوانات و انسانها انجام مىپذيرد در دست ارواح عاليه بوده و آنان دنيا را به جنگ و صلح، زشتى و خوبى، بدى و زيبايى سوق مىدهند زيرا دنيا به امر پروردگار به ارواح شامخه واگذار شده است: چ].
[در ايران اين ناچيز فقط پاك نيتى دكتر اعلم الدوله و تنى چند از يارانش را و دوست دانشمندم آقاى ثقفى اعزاز را تأئيد نموده و ديگر افراد را همچون فرزانه و پيروان وحدت نوين جهانى را دكاندار و تعزيه گردان مىداند: چ].
کتاب اسپری تیسم
نورالدین چهاردهی