Info@razdar.com
مقاله شماره 68
شیخ ابوالنجیب سهروردى عم شیخ شهاب الدین سهروردى همیشه از حاضران مجلس شیخ عبدالقادر گیلانى بودند وقتى خواستى بحضور شیخ رسد باصحاب فرمودى وضو گیرید و زان پس بحضور شیخ میرسیدند ابوالخبیب برادر زاده خود عمر كنیه ابوالفحص را نزد شیخ برده و غوث الاعظم دست بر روى سینه او گذاشته سینه او مملو از علم لدنى شد شیخ الشیوخ همیشه میفرمودند آنچه یافته ام از بركت شیخ عبدالقادر جیلانى است از كتاب سكینةالاولیاء داراشكوه نقل گردید سهروردیه سماع را جایز شمرند .
مؤسس سلسله سهروردیه شیخ شهاب الدین سهروردى است شیخ در شریعت پیرو امام اعظم ابوحنیفه بود این سلسله بیشتر از نقاط بلاد اسلامى در هندوستان رواج دارد در تصوف اسلامى مرید در شریعت نیز مىبایست پیرو مكتبى باشد كه مرشدش در آن طریقه گام نهد.
شیخ اجل سعدى را پیرو این سلسله شناسند و گویند دست ارادت به سهروردى داد و برهان این افراد آنست كه گویند سعدى فرموده شیخ شهاب در زمانى كه در كشتى داخل شده و قبل از عزیمت وى دو پند داد در صورتى كه در قرون ماضیه صوفیه به مسافرت رفته و در هر شهرى كه مقام میكردند به خانقاه رفته و از شیخ خانقاه بهره مىیافتند و دیگر نیازى نبود كه ترك مراد خود كنند و به شیخ خانقاه دست ارادت دهند و در قرون اولیه پیدایش تصوف نیازى به یك مرشد نبود چنانكه بایزید درباره خود گوید سیصد پیر را خدمت كرده است و اگر به نهج امروز بود عمر بایزید كفاف دیدار سیصد شیخ ارشاد نبود و بزعم این ناچیز سعدى در علم و عمل سلوك روحى بر سهروردى و دیگر اقطاب برترى داشت و از جنبه قدرت روحى بر مولوى رجحان و مزیت داشت.
تا كنون درباره سعدى و جامى آن چنان كه حق مطلب ادا گردد بررسى و تحقیق به عمل نیامده و ضمناً در این عصر كسى را نمىتوانم نشان دهم كه قادر به انجام این كار باشد بالاخص از جنبه روحى كه از اشعار و آثارشان مىتوان مقام والاى آنان را دریافت كرد و این بىمقدار با وجود انتشار آثارم كه اشتغال یافته دیگر فرصت نمىیابد كه به این امر روآوردم .
مشایخ سلسله سهروردیه را بابا و خواجه مینامند.
شیخ شهاب را شاه شهابالدین نیز گویند.
بیشتر كتب این سلسله بزبان اردو و پنجابى تألیف گردیده است ذكر جلى و خفى و بعضى موارد سماع را نیز جایز میدانند به تناسخ معتقدند و حتى بعضى اعتقاد دارند كه بعضى از بزرگان پس از فوت میتوانند با همان جسد در نقطه دیگرى از دنیا شروع بزندگانى نمایند (ناگفته نماند كه این مطلب ربطى بقاعده تناسخ نداشته و وقوع این عمل امكانپذیر نیست).
گویند نماز صبح را اولین بار آدم خواند چهار ركعت نماز ظهر را ادریس انجام داد و نماز عصر را یونس مغرب را عیسى و شب را موسى بجا آورد.
نمازهاى یومیه براى مسلمین فریضه است و براى پیغمبر اكرم(ص) نافله است .
سلسله اقطاب سهروردیه بحضرت على (ع) مىرسد.
براى پذیرفتن مرید مرشد بایستى در خواب ملهم شود بعضى از بزرگان این سلسله اشخاص عادى را بیك نگاه بحد كمال رسانیدهاند (این مطلب امكانپذیر نیست).
در ذكر جهر اول لااله الاالله گفته میشود كه بدن و قلب شسته شود بعد محمد رسولالله بزبان جارى میگردد كه محبوب باریتعالى است .
دستورات ذكرى در خواب بمرید تعلیم داده میشود و سیر روحى سالكین این سلسله بوسیله خواب انجام میگیرد.
پیغمبر اكرم(ص) على (ع) را جانشین خود قرار داد و آن حضرت امام حسن و امام حسین و حسن بصرى و كمیل بن زیاد را خلیفه ساخت در سلاسل تصوف كه در شریعت اهل تسنن هستند غیر از سلسله نقشبندیه قضیه غدیر خم را قبول دارند و اظهار میدارند على جانشین روحى پیغمبر بوده و دیگر خلفاى راشدین سلطان ممالك اسلامى بودهاند .
امام حسین هم از پدر و هم از برادر خرقه گرفت تا بحضرت رضا (ع) رسید و آن حضرت بمعروف كرخى عطا كرد شیخ شهابالدین استاد زكریا ملتانى بوده و در بغداد درگذشت و مزارش مقابل مقبره شیخ عبدالقادر گیلانى است .
گویند رسولالله (ص) در معراج زمانى كه جبرئیل از همراهى پیغمبر اكرم (ص) بازماند بزبان ابوبكر با وى سخن گفت در سلوك ترك حیوانى كرده موى سر و ریش و سبلت و ناخن نزنند و كفش چوبى بپا كنند كه حیوانات خرد زیر پا پایمال نگردند و در غیر سلوك شارب بزنند بعضى از این اعمال از دین جین در هند اخذ شده است .
معروف است ادیب پیشاورى از روندگان این سلسله بوده است .
چند سالى است پیر مردى بنام بابا محمد افضل سهروردى فرزند فقیر محمد متولد شده و در شهر لاهور و تبعد پاكستان و خود را از نوادگان دخترى شاه شهاب الدین میداند به لباس اهل هند ملبس در جوانى مدتى در آغاجارى در شركت نفت بكار اشتغال داشته سپس به پاكستان عزیمت و بعد مجدداً بایران برگشته خواهر آقاى شیخ عبدالكریم را بزوجیت خود در آورده در تهران ساكن گشت مدعى اجابت دعا و طىالارض و داراى علوم غریبه است سلسله سهروردیه میان سلاسل تصوف چهار طریق را بر حق میشناسد.
سلسله سهروردى از حسن بصرى به حبیب عجمى و او به حبیب سلسله سهروردیه را بنا نهاد لذا سهروردیه را حبیبیه نیز گویند.
اولین ذكر خفى لااله الاالله است لااله را از ناف بسمت كتف راست كشیده و ترسیم نماید و ه را بامالدماغ و الاالله را از امالدماغ به كتف چپ و ه را كه آخرین حروف است از كتف چپ بهام الدماغ برساند بعد ذكر ذات است كه الله باشد با وضو رو بقبله بنشیند و سر خم كند و نگاه بر ناف كند و از ناف الله را بزیر پستان چپ بكوبد كه این ذكر را لطیفه نفسى و قلب نیلوفرى میگویند.
ذكر لطیفه قلبى كه ابتدا الله را بر روى كاغذى بنویسد و بدیوار بچسباند و بآن نگاه كند بعد در صبح و ظهر و مغرب تنها نشسته و قلب خود را مانند تخم مرغ در نظر گرفته و زبان بكام بچسباند و الله الله محكم بدل بكوبد تا بگوش خود الله بشنود در اینزمان انوار را بشكل آتش مشاهده میكند.
لطیفه سرى الله را بر سینه بكوبد زبان بكام بچسباند و در تمام اذكار خدا را در نظر گیرد.
چشم بند و گوش بند و لب به بند گر نه بینى سر حق بر من بخند
در این هنگام انوار را بشكل سبز مشاهده میكند لطیفه خفى لفظ هو را از میان دو ابرو پایین بیارد تا به ناف رسد و بعد لفظ هو از مابین دو فك (وسط دو فك را قلب انوار نامند) به بالا برد تا بفرق رساند انوار بسیارى مشاهده كند و بیشتر مانند برق است.
لطیفه اخفى كه جمعالجمع نامند و قلب احمر و قلب مدور هم میگویند لفظ هو را از ام الدماغ با قلم خیال بعرش اعلى رساند و بار دیگر از امالدماغ بر روى بكشد در ضمن یازده سوراخ بدن را حفظ كند كه نفس بیرون نرود.
1- سوراخ دهان
2و3-سوراخ گوش
4و5-دو روزنه چشم
6و7-دو سوراخ مخرجین
8و9-دو سوراخ بینى
10- روزنه امالدماغ كه در موقع سلوك مانند سر اطفال نرم بنظر مىرسد.
این مرحله را بطریق دیگر نیز دستور دادهاند الف الله را از ناخن پاى راست به امالدماغ رساند ولالله را از امالدماغ به ناخن پاى چپ و ه الله را از ناخن چپ به فیمابین قلب مدور رساند سالك در این مرحله ذات خود را در ذات حق و ذات حق را در خود تصور كند در حدیث است لایزال عبدى یتقرب الى بالنور اقل حتى اجبته فاذا اجبته كنت سمعه و بصره ویداه و رجلاه یسمع بى و یبصرى و یبطش بى و یمشى بى یعنى بنده من همیشه زیاده بندگى و عبادت كند بمن نزدیك و قرب حاصل میكند تا بدینوسیله من دوست او میشوم پس دیگر گوش و چشم دست و پاى آن میشوم بعده آن بنده از من میشنود و بقوت من راه میرود و كار میكند وقتى بنده من قرب من حاصل كرد دیگر آن او نیست بلكه ذات حق میشود و آنقدر نزدیك حق شود كه خودش هیج نیست یا هیچ نمىماند.
سلطان اذكار لفظ هو است كه از هر دو گوش مىشنود پیغمبر (ص) در غار حرا شبیه این صدا از جبرئیل شنید و صداى زنبور و گاهى صداى آسیاب و زمانى مثل دیگ آب جوش میارد و این صداى خدا است اما تمامى این اعمال بجا آورد باد بدست بود.
بنیان گذار سلسله سهروردیه شیخ شهابالدین سهروردى است شیخ در شریعت تابع امام ابوحنیفه بود (ابوحنیفه یعنى پدر قلمدان و علت وجه تسمیه آن بود كه در محضر امام صادق (ع) تلمذ مىكرد تقریرات امام را به كتابت درآورده و از جهت احتیاط به قوه حافظه خود تكیه نمىكرد و دیگر طلاب بعنوان سخریه این لقب را بوى داده و امام اعظم از جهت اینكه این نام نشان دهنده وى به استان حضرت صادق (ع) است با افتخار این اسم را برخود نهاد).
در میان صوفیه ایران رسم است كه مراد در شریعت پیرو هر مشرب است مریدان نیز بر آن طریق گام بر میدارند گویند .
سهروردى استاد شیخ اجل سعدى بوده است .
هجویرى صاحب كتاب كشفالمحجوب از اقطاب سهروردیه بود و این كتاب از ماخذ عطار در كتاب تذكره مىباشد .
سهرورد میان همدان و زنجان واقع است ضیاءالدین ابوالنجیب عبدالقاهر بن عبدالله سهروردى از اولاد ابابكر بود در 490 ه.ق در سهرورد متولد گردید مدرس نظامیه بغداد و پس از مدتى رئیس نظامیه شد اصول تصوف را از احمد غزالى فرا گرفت و در 562 ه.ق درگذشت آدابالمریدین اثر اوست و برادر زاده او شهابالدین ابوحفص عمربن عبدالله در سال 539 ه.ق متولد گردید مرید شیخ عبدالقادر گیلانى شد ان وقت خلیفه عباسى او را بسمت شیخالشیوخى برگزید و سلسله سهروردیه را بنا نهاد بهاء الدین زكریاى ملتانى طریقه او را بهند برد و در آنجا گسترش داد شیخ عراقى و امیر حسین هروى از شاگردان بنام زكریا بودند شیخ شهابالدین در سال 628 ه.ق در مكه عمربنالفارض را زیارت كرد و در سال 632 ه.ق وفات یافت و كتاب عوارفالمعارف را نوشت كه محمود بن على الكاشانى آنرا بفارسى برگردانده و مصباح الهدایة نام نهاد على هجویرى معروف به دانا گنج بخش مؤلف تذكره كشف المحجوب از بزرگان سلسله سهروردیه است .
در كتاب كلمات طیبات كه مكاتیب شیخ عبدالقادر گیلانى را در بردارد ترجمه رساله اسرارالعارفین و سیرالطالبین شیخ شهاب را نیز منضماً بچاپ رسانیده درباره شیخ فرماید:
شیخ آنست كه ذاتش قدسى باشد و صفات ذمیمه اش فانى و صفات حمیده اش باقى بود و باز فرماید از اكثر اهل سلوك منقول است كه هر گاه مهمى یا امرى عظیم یكى را از ایشان پیش آمدى پارچه صوف یاكسار پوشیدى و زنجیر در گردن یا در پا یا در شتر انداخته مناجاة بحق سبحانه كردى و فى الحال مستجاب شدى شیعه و دیگر فرق حق دخول در این سلسله ندارند اذكار لسانى 1011 مرتبه صلوات است مشایخ این سلسله را خواجه نیز میگویند براى ختم بسم الله الرحمن الرحیم 786 مرتبه سوره فاتحه 111 مرتبه یا مجیب الدعوات 311 یاغالب على امره 111 مرتبه یاكافى المهمات 111 مرتبه بعد از نماز صبح یا عشاء وضو گرفته فقرا این سلسله دایره وار نشسته براى حوائج دنیوى این ختم را بجا آرند.
در 41 روز پیش از نماز صبح 3313 مرتبه صلوات بخواند حاجت او برآورده شود.
کتاب سیری درتصوف
اثر نورالدین چهاردهی
حاج ابوالفیض قلندر علی سهروردی قطب سلسله سهروردیه