Info@razdar.com
مقاله شماره112
شطرنج از ابداعات دانشمندان هند است استاد بزرگوارم كیوان قزوینى در رساله فریاد بشر مرقوم داشته اند كه «بزرگمهر كه در خردى تعبیر خواب شاه بواقعى بعد از عجز وظیفه خواران نماید و در جوانى ،بى تعلم بمطالعه یك شبه شطرنج بازد و در قبال آن اختراع نرد سازد چرا باید رهین عزل و نصب انوشیروان باشد» اخیراً آقاى دكتر جواد نوربخش قطب یك سلسله از سلاسل نعمت اللهى شطرنج العرفاء ناقصى بانضمام یك جفت مهره نرد انتشار داد در صورتیكه مهره مخصوص بازى نرد است و در شطرنج فقط قواى فكرى بكار برده میشود در قبال شطرنج عرفا و صوفیه در صدد تهیه شطرنج عرفانى و سلوكى برآمده اند تا صوفیه اهل سلوك مباحث اخلاقى و سلوكى را فرا گرفته و در ذهن خود متمركز سازند و اوقات خویش را به بطالت نگذرانند در كتابخانه ارزنده آستانقدس رضوى به رساله خطى كه بقلم عارف شهیر شیخ علاءالدوله سمنانى كه در سنه 736 ه.ق درگذشته است برخوردم كه مراتب و درجات سلوك را بر طبق موازین شطرنج تدوین نموده بودند اما در چه زمان در یك صفحه منقوش گردیده هنوز روشن نگشته است این ناچیز بچند نسخه دسترسى پیدا كردم و شطرنج العرفاء كه اینك از نظر خوانندگان ارجمند میگذرد قرب دویست سال قدمت زمانى دارد و اینكه در حاشیه شطرنج كلمه بیا مراد آنست كه اى طالب راه حق و حقیقت به تصوف روآر و معنى كلمه برو مفهومش این میباشد كه اى جوینده سلوك در تصوف گام بردار و قاعده بازى آنست كه دو درویش با هم پرسش از همدیگر نموده و پاسخ مى دهند بعنوان مثال میپرسد كه سیر صوفى مجذوب به چه مرحله مىانجامد كه گوید به عالم لاهوت مى رسد و یا در سیر صعودى طریقت به چه مقامى نائل آید گوید فنافى الشیخ گردد و یا از عجب به چه درجه نزول كند پاسخ دهد به كینه گرفتار آید نتیجه این عمل آنست كه مراحل عالیه اخلاقى و درجات متصاعد سلوك و ریاضت را واقف گردد و به مباحث عرفانى آشنا مى شود و سرگرمى با این بازى موجب گردد كه گرد منهیات نگردد اما جهت آگاهى بیشتر خوانندگان توضیحاً بیان مىدارد مراحل سلوك یكى پنج حضرت است و بزبان دیگر هفت مرحله یا بعبارت دیگر صد میدان یا هزار و یك مقام است. پنج حضرت عبارتست از ناسوت – ملكوت – جبروت لاهوت – هاهوت یا مقام نقطه یا انسان كامل است یا عقل كه حقیقت محمدیه (ص) و مشتیةالله و صادر اول است.
شش مهره شش جهت است .
وقتى مهرهها را مى چیند قیامت است كه به بهشت یا جهنم مى رود اما بنظر این ناچیز بزرگ مهر پیرو آئین هوشنگ بود .
در ایران باستان از سرزمین ایران هوشنگ آئینى بنا نهاد كه مخصوص خواص بود اسفندیار كه رستم را دعوت به آئین زردشتى مىنماید جهان پهلوان پاسخ مى دهد آیا سزاوار است كه آئین هوشنگ را رها سازم .
در این دین هر فرد سالكى بنابر كشف خود براهینى اقامه مى كند بر اثبات وحدانیت حق او در سلوك برتر از دیگران است و رستم سیصد دلیل بنابر دریافت خود اقامه كرد و او را از اولیاء محسوب میدارند چون اسفندیار بدست وى كشته شد در اوستا ذكرى از نام وى نشده است .
آئین دیگر مهرپرستى (میترائیسم) بود .
و دین دیگر مانویت بود.
و آئین دیگر مزدكى بود. و آئین دیگر دیانت زردشتى میباشد.
اما مراتب سلوك كه بر شمردیم كلیت ندارد و هر لحظه حالتى خاص براى سالك رو مىدهد و در سلوك هر سالكى كیفیتى مخصوص بخود دارد كه هیچ مشابهتى به حالات دیگران ندارد لذا یك دستور و یك ذكر براى كلیه طالبان راه حق اشتباه محض بوده و ناشى از عدم آگهى است.
و جدول شطرنج العرفا براى مبتدیان پسندیده بوده كه پس از آن علم عرفان را نزد استادى بصیر تلمذ نمایند و بعد به سلوك رو آرند.
در قبال شطرنج عرفاى هند شترنگى ابداع كردند كه ده خانه عرض آنست و یازده خانه طول آن مى باشد.
منازل سلوك را چهل یا صد یا هزار منزل مى گویند.
یا چهار سفر سفر اول منالخلق الى الحق كه رو به قطب مى رود.
سفر دوم منالحق الى الحق كه صورت ملكوتى قطب را مشاهده مى كند.
سفر سوم بالحق فى الحق به جبروت قطب واصل مى شود.
جبروت عالم عقول است .
سفر چهارم بالحق فىالخلق است كه به لاهوت قطب مىپیوندد. یا به تعبیر دیگر علم الیقین حق الیقین مى باشد.
یا به عبارت دیگر نفس – طبع – صدر – قلب – عقل – روح – سر – خفى اخفى.
چهار عنصر امهات اربعه هستند.
هفت ستاره آباء سبعه علویه نامند.
و هفت و چهار هفت قوه طبیعیه و چهار خلط است صفرا – سودا – بلغم – خون.
هفت عضو رئیسى درونى بدن – دماغ – قلب – ریه – كبد – مراره – طحال كلیه .
چهار عضو بیرونى سر و دست و پا و شكم .
هر انسانى در طى 24 ساعت 1600 000 مرتبه نفس مى زند شطرنج را شترنگ نیز گویند.
دوست دانشمندم آقاى جنیدى كه به تاریخ باستان دلبستگى دارند درباره تخته نرد تعبیراتى نقل كرده اند كه عیناً ذكر مى شود.
عدد هفت مراد هفت فلك و هفت سیاره است .
یك مهره مراد اهورامزدا مى باشد.
دو مهره این جهان و آن جهان است.
سه مهره گفتار و پندار و كردار نیك است .
چهار مهره چهار عنصر است .
پنج مراد پنج آتش است – خورشید – شهاب – برق – آتش – شبانان – آتش ورهرام مى باشند.
کتاب سیری درتصوف
اثر نورالدین چهاردهی