Info@razdar.com
مقاله شماره 64
در شرق بخصوص بعضى نقاط ایران و هندو كلده و آشور و در افریقا و كشور مصر مردم استعداد پذیرش دینى و علوم روحى را بیش از نقاط دیگر دارا مىباشند ولى سلول دماغى غربى دنبال علوم دنیوى و صنعتى است .
اولین بار ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه مصر را گرفت و در صدد تسخیر هند برآمد لذا چند تن از دانشمندان را از فرانسه فرا خواند كه در امور تاریخى و دینى و عقاید و آداب آنان و امور باستانى مصر دست به تحقیق زنند و از اینجا پایه شرقشناسى علمى گذارده شد .
اما از آثار مستشرقینى كه به فارسى برگردانده شده مشهود گردیده است كه دچار لغزشهاى گوناگون شدهاند و به عمق مسائل دینى و روحى شرق پى نبردهاند و علوم شرق در فرانسه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و در ایتالیا و فرانسه مدارس عالى علوم غریبه برپا كردهاند .
در ایران دكتر خلیل ثقفى ملقب به اعتضاد الاطباء كه در شب جمعه هفدهم شعبان 1272 ھ . ق در تهران متولد گردید و از دارالفنون طب را فرا گرفت و طبیب دربار ناصرى شد .
و در سنه 1312 ھ . ق به دستور ناصرالدین شاه براى ادامه تحصیلات به فرانسه عزیمت نمود و ملقب به لقب اعلم الدوله شد .او براى اولین بار احضار روح را از فرانسه به ارمغان آورد .وى روز هفتم فروردین 1323 ھ .ش فوت كرد و كتبى چند تألیف نمود و به تناسخ معتقد بود .
پس از او دیگران كارش را دنبال كردند تا در این اواخر فرزانه طى چند سال متوالى در مجله اطلاعات هفتگى بدون آنكه دانش ثقفى را داشته باشد به طور ناقص كه نظر شخصى وى بود مقالاتى به رشته تحریر درآورد و با یك میز سه پایه تمامى اسرار عالم هستى و عالم ارواح را حل مىكرد !!
برخى از شاغلین به این امور مدعیند دیگر نیازى به دین و استاد روحى ندارند ،با تماس با عالم ارواح ،انسان ترقى روحى مىكند و چند سال متوالى جوانان ساده لوح در هر كوى و برزن اجتماعى كرده با سه پایه در صدد دریافت حقایق علوى بودند !
افرادى حق دارند مانیه تیسم را فرا گیرند كه سلامت بدن را دارا بوده و غذاى متعادلى تناول كنند و ورزش سبكى انجام داده و صبحها با آب نیمه گرم استحمام كنند و شهوت رانى را ترك كنند و در ساعتى خاص تمركز دهند .خستگى زیاد و تحریكات شدید مضر است .
كسى كه مورد خواب قرار مىگیرد او را «معمول یا مدیوم» مىنامند .عامل با حركت ملایم دست ،در نزدیكى بدن معمول كه به اصطلاح «پاس» گویند مدیوم را به اراده خود در مىآورد .
در ایام قدیم در مشرق زمین در شبها روى ماه و روزها بر روى خورشید تمركز مىدادند و از اكل حیوانى باید خوددارى كنند .گویند :خوردن بادام تلخ افكار مذهبى را تحریك مىكند !!
عامل در ابتداء كار در یك اطاق تنها نشسته و به دیوار مقابل خود یك نقطه سیاه را در نظر گرفته ،روزهاى اول ده دقیقه و به تدریج به دو ساعت مىرساند البته بایستى تحت نظر استاد مشغول به تمرین باشد تا كم كم بر انسان و بعد حیوان و سپس در جماد مسلط گردد .
عامل بدون اینكه سخنى گوید مىتواند افكار خود را بر مدیوم تلقین و یا ناخودآگاه تلقین كند و مدیوم و افراد حاضر در جلسه نیز نسبت به توانائى خود همین دو حالت را انجام مىدهند .
و عامل از راه دور نیز مىتواند فردى را كه مى شناسد و به مكان وى آشنایى دارد تحت تأثیر اراده خود در آورد (وگرنه از طریق علم مانیه تیسم این كار را انجام دهد) این عمل را تله پاتى گویند .
این اعمال از ابزار كار تئوسوفى بوده و اگر كسى در مسائل روحى گام بر مىدارد از اینگونه افكار بایستى اجتناب ورزد .
در افسانهها گویند كاهن معبد دلف قبل از پیشگوئى سه روز ،روزه مىگرفت بعد قدرى خرزهره مىجوید و بالاى سه پایهاى كه در زیر آن تدخین مىشد قرار مىگرفت و هیجانى بر او دست داده ،بدنش در حال ارتعاش در آمده ،دهانش كف مىكرد و پاسخها را كوتاه و نامفهوم مىداد كه پرسش كننده پاسخ را تأویل مىكرد ! علماى روحى فرانسه معتقدند كه كلیه كهنه مصر روى تمركز فكر داراى قدرت مىشدند!
علماى روحى فرانسه معتقدند كه انسان سه بعدى است و مىتواند با تمركز روحى به بعد چهارم داخل گردد در عین حال روح و بقاء روح را معتقد نمىباشند ! و گویند تمركز سلولهاى دماغى را لطیف مىكند .و براى دریافت حقیقت اول دیدار است بعد شنیدن سپس بوئیدن و چشیدن و آخرین مرحله لمس كردن است و به وسیله قواى مرموز طبیعت بر طبیعت مسلط شدن است و تمام سلولهاى بدن بعد از چهل روز تعویض مىشود فقط سلولهاى دماغى با تمرین قوى مىگردد و عوض نمىشود .
حكومت جبر مولود عدم علم است وقتى علم پزشكى مثلاً توانست كه خواسته فردى را كه خواستار اولاد ذكور است جامه عملى بپوشاند دیگر جبر مفهوم ندارد بلكه اراده انسان در كارها مدخلیت دارد .
علوم غریبه ،رمل و جفر زمانى نتیجه مثبت مىدهد كه انسان تمركز فكرى داشته باشد ،ولى چشم بندى و سحر القاء عامل است كه اگر عكس گرفته شود چیزى مشاهده نمىگردد .
نباتات یك بعدىاند زیرا نمودارند و حیوانات دو بعدى هستند كه حركت و شعور دارند و انسان سه بعدى مىباشد .اگر سلولهاى مغزى را به كار اندازد و پیشرفت كند قابلیت دارد كه وارد عالم چهار بعدى گردد!) مثلاً مولانا به واسطه غلبه عشق از عالم سه بعدى وارد عالم چهار بعدى شد!.
در خواب تمركز دست نمىدهد ،اگر سلولهاى مغزى خراب گردید گیرندگى خود را از دست مىدهد .مراقبه را به مفهوم علمى ترانس گویند و عقیده دارند كه غده خاصى در انسان وجود دارد به نام (مسكالبن) كه ترشح آن وارد خون گشته نسبت به كم یا زیاد بودن به پیروى از دین وادارش مىسازد !(اما ناگفته نماند ترشحات غده ربطى به دیندارى ندارد !و اگر به فرض غده دیندارى قائل شویم باید دین را امرى طبیعى و صحیح تلقى كنیم و دیگر اینكه عموم سلولها حتى سلولهاى مغز چون انرژى مصرف مىكنند به تحلیل مىروند و سلولهاى جدید ساخته مىشود پس آنچه در انسان ثابت مىماند روح است) .
و گویند این غده در میان ملل شرق به ویژه اهالى هند و تبت و عربستان رشد زیادى دارد (معلوم نیست چرا در آن دسته از جوانهاى شرقى كه افكار مادى دارند این غده وجود ندارد) ؟!
گویند :وحدت وجود علمى ،آن است كه قوه جاذبه در تمامى ذرات هست و هر ذره مقدارى از قوه جاذبه را با خود همراه دارد (با اینكه وجود ،محدود به ماده و جاذبه نیست و گرنه ضد ماده كه اخیراً كشف شده نباید وجود داشته باشد !) و قوه جاذبه سه بعدى و قابل تقسیم است .
نیرو با (شاممایتیك) یعنى قوه مغناطیسى برخورد نموده و با این برخورد در قبال قوه مغناطیسى مقاومت مىورزد و در نتیجه این عمل امرى تحقق پیدا مىكند و نوع مقاومتها موجب اقسام مختلف وجود مىگردد .
سیاله مرد منفى و زن مثبت است لذا عشق به جنس مخالف محال است !از نظر اینكه سیاله عاشق و معشوق از یك جنس بوده قادر به تحمل هم نبوده و دفع مىكنند لذا عاشق نمىتواند حضور معشوق را تحمل نماید !در دورى از معشوق سیاله او جلادارتر مىگردد !این عده از علما عقایدشان مباینت با آراء دكتر ثقفى دارد .
یكى از دانشمندان به نام آقاى طباطبائى نائینى كه به چند زبان تسلط كامل دارد مردى خلیق ،متواضع ،مهربان ،گشاده دست و در قید نام و آوازه و شهرت نیست و آثارى از خود ترجمه نموده و به یادگار گذاردهاند .
ایشان پیرو عقاید علماى روحى فرانسه بوده و تنى چند از شاگردان را تربیت مىنماید و البته او وجود حق تعالى را انكار نمىكند و قبول دارد و از افكار خود نتیجه مادى یا ریاستى در نظر ندارد .
این ناچیز ضمن اینكه با عقاید مزبور موافق نبوده اما براى ایشان و شاگردانشان احترام قائلم .
دو تن از یاران دكتر ثقفى ،وحیدالدوله و اعتصام الدوله كتاب «كلید سعادت» را به فارسى ترجمه و به انضمام «كلید تمدن» در یك مجلد به طبع رسانیدهاند كه قسمتى از مطالب آن نقل مىگردد .
گویند :براى روح یك بدن شفاف و سیال تشكیل شده كه آن را پریسپرى نامند و فلاسفه و عرفا قالب مثالى مىگویند .این قالب مثالى در هر دوره به یك بدن عاریتى تعلق یافته و به منزله آلتى است كه روح به وسیله آن به ترقى و به تصفیه خود مىپردازد .
روح تصفیه شده از برگشت به دنیاى خاكى معاف مىگردد !اعمال گذشته در ادوار قبلى به پاى ما بسته گردیده تا روح صیقل پذیرد .ارواح مردگان مایلند خود را ظاهر ساخته با ما صحبت بدارند .ارواح حضور خود را با علامات قراردادى مانند ضربات میز اعلام مىدارند و حتى بعضى مواقع مرئى و محسوس مىشوند ! (معلوم نیست چرا این ارواح خود را به فرزندانشان نشان نمىدهند و آنها را هدایت نمىكنند و تنها به سراغ امثال دكتر ثقفى و اعتصام الدوله مىروند )؟! .
امروز عده زیادى از راه كف بینى و فال قهوه احضار ارواح مىكنند !و یا بچهاى را مقابل دیوار نشانیده یا در محاذى ظرف پرآب قرار مىدهند !و یا انگشت شست را سیاه كرده یا در خواب مغناطیسى فرو برده و یا با میز سه پایه یا با حروف تهجى با ارواح تماس برقرار مىسازند !یا با آب پیاز بر روى ساعد نویسند و گویند كه براى شما سحر نمودهاند باطلالسحر ضرورت دارید !و بعد در مقابل طرف با كف دست بر روى نوشته حركتهاى متوالى مىدهند و در اثر حرارت بر آن نوشته آنچه قبلاً نوشته بود ظاهر و آشكار مىگردد این ناچیز منكر اثرات علوم غریبه در حد معمول نیست اما این افراد شیادند .
در مهنامه وحید دوره دهم شماره 9 و 10 مقالهاى از آقاى حسین اعزاز ثقفى (فرزند دكتر خلیل ثقفى كه سالیان دراز در فرانسه درس خوانده و كتابخانه معتبرى دارد) مىنویسد كه پدرش در پاریس به وسیله پرفسور لوئیس استادش به علوم روحى علاقمند گردید .
فروید و برگسن با دكتر ثقفى آشنا بودند .انجمن روحى در ایران در منزل كلنل محمد باقر خان پدر سرلشگر امیر موثق تشكیل مىشد و سرلشگر نخجوان و رزم آرا عضو آن بودند .
و انجمن دوم در منزل مرحوم و حیدالدوله بود .قبل از پایان قرن نوزدهم چندین انجمن كوچك در فرانسه و آلمان و انگلستان و قاره امریكا وجود داشته است .در آلمان كاردك معروف به (پیامبر روشن ضمیر) عهده دار این كار بود ،وى در سال 1804 در پاریس مقیم بوده است اول افكارش آمیخته با آئین كلیسا بود بعدها علمالروح را از دیانت جدا دانست .
انجمن گابریل دلان در سنه 1905 تشكیل گردید .ارواح به كمك سیاله شخص زنده كه مخلوط با سیاله روحى خودشان مىشود متجسم مىشوند .
دكتر ثقفى مدت بیست سال رئیس انجمن روحى ایران بود ،با آقاى ثقفى اعزاز چند بار ملاقات دست داد ،وى مدعى گردید كه روح پدرش مشغول فرا گرفتن علم لغت است !!
دكتر ثقفى سى و سه كتاب و رساله تألیف و ترجمه نمود كه قرب نصف آن به چاپ رسیده است .
در بلاد ایران براى جادوگرى و حرز محبت به دراویش و یهودیان و دراویش هندى مراجعه مىكنند .بعضى از بانوان كه داراى اولاد نمىباشند دراویش آنان را در اطاق درب بسته و تاریك براى دو شبانه روز لخت مادر زاد كرده تمامى بدن آنها را دعا نویسند !
و در خوزستان به دعا نویسان صبى مراجعه مىكنند و اغلب در داخل دكان پردهاى مىآویزند و در آن سامان تعدد زوجات معمول است .بانوى اولى از روى حسادت به صبى مراجعه مىكند پس از طى چند ماه و تحمل پرداخت وجوه بسیار و دستورات مشكل آن زن بیچاره مستاصل شده نزد صبى باز مىگردد و اظهار مىدارد كه تمامى اوقاتم براى تهیه وسایل جادو به هدر رفته و در طول این مدت مخارج سنگینى متحمل شدهام و شوهرم هر روز توجهش بیش از پیش به زن جدیدش افزون گشته است .
آن زمان مرد صبى ابتدائاً سوگند به وى داده و سپس با مقدمه چینى اظهار مىدارد عمل جادو در تمامى ادیان و مذاهب و مسالك فعل حرام مىباشد و براى آنكه عمل جادو به نتیجه مثبت برسد باید مرتكب فعل حرامى شد !اغلب زنان از روى حسادت و نادانى و عدم توجه شوهرشان كه خلاف جوانمردى و مروت است به زعم خود مضطر گشته راه چاره را مسدود دیده و تن بدین عمل زشت غیر انسانى مىدهند .
و شیخ عبداللَّه ملاى بزرگ صبىها بدین اعمال دست مىزده است كه پیروان مسلك وى را عزل كردند و به اینگونه شایعات پایان دادند .و فرزند آقاى طاووسى را كه مردى متدین و مورد اعتقاد قاطبه اهالى اهواز است به پیشوائى خود برگزیدند.
یكى از دانشمندان بروجن كه در زمره مریدان بزرگمرد شرق ،كیوان قزوینى بود از حضورش پرسشهاى ارزندهاى در مسائل روحى نمود كه به جوابهاى دلنواز سرافراز گشت كه انشاءاللَّه تعالى عنقریب مكاتیب حضرتش به انضمام شرح حال كامل به حلیه طبع در خواهد آمد .
بر خواننده ضرورت دارد عقل را كه عطیه الهى است فرا راه خود قرار داده و با خواندن این گفتارها كه نتیجه یك عمر تحقیق علمى و عملى است راه را از چاه بشناسد و عمر گرانمایه را با این خرافات تباه نسازد .
کتاب سلسله های صوفیه
اثر نورالدین چهاردهی