Info@razdar.com
مقاله شماره 63
هر منطقه اى باقتضاى محیط آب و هوا اثراتى مستقیم در فكر و روح افراد باقى میگذارد شرق به تناسب و طبیعت جغرافیائى سلول دماغى افراد این سامان آمادگى پذیرش مسائل روحى را دارند و در شرق بعضى نقاط مانند هند بیش از دیگر امكنه استعداد طبیعى و گرایش امور دینى و روحى را دارا بوده و بالعكس غرب دماغ صنعتى دارد و در چند قرن اخیر اروپا در علوم و فنون گامهاى سریعى برداشته و از جهة سلطه بر ممالك آسیا و افریقا ناچار در علوم و ادیان بتحقیق پرداخته اند ولى وقتى امثال كنت گوبینو در كتاب سه سال در ایران می نویسد نمیدانم چرا ایرانیان در پرسش حال یكدیگر وقتى بهم می رسند میگویند دماغت چاق است و هنرى كربن در مجله مردم شناسى در شرح حال میرداماد بمبحثى میرسد كه میرداماد انسلاخ بدن را بدون اراده خویش در قم و اصفهان كه براى وى دست میدهد كربن انسلاخ بدن را باین طریق نتیجه میگیرد كه در خواب بسر برده است و نویسنده كتاب محمد پیغمبرى كه از نو باید شناخت معراج را بخواب و جن را بكاروان اعراب كه در صحراى شفاف و درخشان عربستان (مدعى است كاروانها همدیگر را ندیده و صداى زنگ شتران آنانرا بوجود افراد نامرئى معتقد ساخت) تعبیر نموده و یا بازگشت گوبینو در كتاب مذاهب آسیائى قرآن را به كتب سحر تشبیه نموده و سرپرسى سایكس كتاب بیان سید باب را غیر عادى معرفى مینماید و هزاران نمونه امثال اغلاط مشهوره كه تعمداً یا سهواً بزبان و قلم مستشرقین جارى گردیده است دیگر جاى شك و شبههاى باقى نمیگذارد كه قول این افراد اعتماد را نشاید و شگفت آنكه پا را والاتر گذارده و از رموز علوم خفیه و كشف اسرار ادیان و اشراق و ارتباط و احضار ارواح و تمثل و تشكل ارواح و مكالمه با آنان سخن میگویند كه پایه كلیه اعمال آنان اگر درست انجام گیرد و خالى از شائبه باشد روى علم مانیه تیسم و القاء فكر است آنهم بطریق ناقص این افكار در فرانسه بیش از دیگر كشورهاى غربى مورد توجه قرار گرفته البته بر خوانندگان ارجمند پوشیده نیست كه ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه پس از تصرف مصر در صدد برآمد كه بهند دست یابد لذا دانشمندانى از پاریس با خود بمصر آورد كه درباره مصر و دیگر كشورها تحقیق نمایند و از آن زمان پایه عنوان مستشرق گذارده شد و اكنون در ایطالیا و دیگر كشورها مدارس عالى علوم غریبه گشوده شد و در ایران (قى كرده شرقیان بفرانسویها آنهم از غذاى مسموم رسیده بود و بهمان طریق و وسیله بایران رسید و سالها وسیله فرزانه در اطلاعات هفتگى مقالاتى نوشت كه افسانه سرائى كرده و خود بیمار روحى است اغلب جوانان ساده دل این مرز و بوم را بمیز سوق داده و مانند مرض سرطان در عروق و شرائین ساده لوحان جاى گرفت و دیگر فرصتى براى درك حقایق باز نگذارده و عجیب آنكه این مرد با افكار منحط خود كه در سر داعیهها مىپروراند و آقاى فرزانه حتى باصطلاحات عادى تناسخ و حلول آشنا نیست حتى براى ابراز وجود بر بزرگان و فلاسفه تاخته و بزعم خویش اشتباهات آنانرا دریافته و با یك تخته چوب تمامى غوامض را حل كرده و تمام انبیا و اولیا و فلاسفه بایستى در جلسه خلوت راه یافته اگر اذن دخول یابند و عتبه وى بوسند تا با حل مشكلات با ارواح مخصوص آقاى فرزانه تماس حاصل نمایند عجب اینكه این مرد نادانسته همه هفته چند صفحه از اطلاعات هفتگى را به خود اختصاص داده بود و گاهى حوصله تنگ میشود بر خلاف ادعایش كه نیازى بنوع پیغمبران نیست شرح حال پیغمبر اسلام و سالار میدان كربلا حضرت عباس را برشته تحریر در میآورد در طى صفحات آتى ایرادات خود را بنا باعتقاد ارباب این علوم بنظر ارباب ادب قرار میدهد.
افرادى حق دارند مانیه تیسم را فرا گیرند كه سلامت بدن دارا بوده و غذاى متعادل داشته و ورزش سبك نموده و صبحها با آب نیمه گرم استحمام نمایند البته نه در فضاى باز و باید در ساعت خاصى تمركز دهند و شهوت رانى ننمایند خستگى زیاد و تحریكات دماغى مضر است كسى كه مورد خواب قرار میگیرد (معمول و مدیوم) نامند عامل با حركت ملایم دست در نزدیكى بدن معمول كه در اصطلاح پاس گویند او را باراده خود میآورد و شیشه جوهر بادام تلخ افكار مذهبى را تحریك میكند عامل در یك اطاق تنها نشسته و روى خود در دیوار یا مقابل چشمش یك نقطه سیاه را در نظر گرفته روزهاى اول ده دقیقه و بتدریج تا دو ساعت میرساند البته بایستى تحت تعلیم استاد قرار گیرد تا كم كم در انسان و حیوان و جماد تسلط پیدا نموده و بدون اینكه سخنى گوید افكارش را میتواند در مدیوم القا نماید مدیوم در خواب مغناطیسى فرو رفته و افكارش چون در تاثیر اراده عامل است بخودى خود تمركزى باو دست میدهد و تله پاتى انتقال فكر را در شخص دیگر كه در مكان دورى بسر میبرد و خواندن اذكار مدخلیتى ندارد كاهن معبد دلف قبل از پیشگوئى سه روز روزه میگرفت بعد قدرى خرزهره میجوید و بالاى سه پایهاى كه زیر آن ادویهاى تدخین میشد قرار میگرفت و هیجانى بر او دست داده بدنش بارتعاش درآمده دهانش كف میكرد و پاسخها را كوتاه و نامفهوم میداد كه بنابسؤالى كه شده بود تاویل مینمودند علماى روحانى فرانسه معتقدند كه كلیه انبیا و كهنه مصر روى تمركز فكر داراى قدرت گردیده و موسى كه پسر خوانده فرعون بود نزد كاهنهاى مصرى علوم روحى را فراگرفته است در كتاب عود ارواح تالیف گابریل دلان فرانسوى مینویسد روح ولادت ندارد و هرگز تولد نیافته و نمىمیرد و عقاید ملل مختلفه را درباره روح بیان داشته است كلید شناسائى در عالم غیر مرئى ترجمه دكتر ثقفى مینویسد در اثر مشقت روح تصفیه میشود و علاقه بمادیات شخص را از ترقى باز میدارد روح پس از تصفیه از عودت بعوالم مادى كه دردناك است مستغنى میگردد شخص در زندگانى بعدى مجازات متناسب با تقصیرات روح خود آتیه زندگانى جسمانى خود را بشخصه میسازد دكتر خلیل ثقفى كتابى در مقالات تاریخى كه اغلب خود شاهد بوده نوشته است دكتر خلیل ثقفى ملقب باعتضاد الاطبا شب جمعه هفدهم شعبان 1279 ه.ق در تهران متولد از دارالفنون دكتر در طب شد در سنه 1312 ه.ق بدستور ناصرالدین شاه براى ادامه تحصیلات بفرانسه رفت و در 1322 ملقب به اعلم الدوله شد و روز هفتم فروردین 1323 شمسى فوت كرد و او طى اقامت در پاریس باین علوم آشنا شد و ارتباط باارواح را بارمغان بایران آورد علماى روحى فرانسه معتقدند انسان سه بعدى است و میتواند با تمرین تمركز به بعد چهارم داخل شود و روح و بقا روح را اعتقاد دارند و گویند تمركز سلولهاى دماغى را تلطیف میكند و امساك را مضر میدانند و براى دریافت حقیقت اول دیدار است بعد شنیدن سپس بوئیدن و چشیدن و آخرین مرحله لمس كردنست و میتوان بوسیله قواى مرموز طبیعت به طبیعت مسلط شد طبیعت خالق همه است و تمام سلولهاى بدن بعد از چهل روز تعویض میشوند فقط سلولهاى دماغ با تمرین قوى میگردد و عوض نمیشود جبر عدم علم است وقتى علم توانست كه فردى پسر بخواهد یا نیروى علم پزشكى خواسته او جامه عمل بپوشد دیگر جبر مفهوم ندارد بلكه اراده انسان مدخلیت دارد علوم غریبه مانند رمل و جفر زمانى مثبت نتیجه گرفته میشود كه تمركز فكرى داشته باشد ولى چشم بندى و سحر القاء عامل است به بینندگان از جهت علمى روح و عالم بازپسین باثبات نرسیده است و قوانین كشورها اعتبارى است نباتات یك بعدى است زیرا نمو دارد و حیوانات دو بعدى هستند كه حركت و شعور دارند و انسان سه بعدى است كه مازاد یك بعد و دو بعد است عقل بعد دیگرى است و انسان سه بعدى اگر سلولهاى مغزى را بكار اندازد و پیشرفت كند سلولهاى سه بعدى او قابلیت دارد كه او را وارد عالم چهار بعدى نماید و در خواب تمركز دست نمیدهد و طریق سلوك بطریقه شرقى نتیجهاى در بر ندارد و به نسبت تمركز فكرى با متد علمى امروزه خیلى ابتدائى است توسل بمزارات و مراشد و كواكب و ارواح در حقیقت از خود نیرو میگیرد اگر سلولهاى مغزى خراب شد گیرندگى خود را از دست میدهد و با مرگ از بین میرود در دنیا چیزى بوجود نیامده و شیئى فانى نمیشود بلكه تحول پیدا میكند و مراقبه بمفهوم زبان علمى ترانس است غده خاصى در انسان هست كه ماده مذاهب دوستى بنام (سكالین) كه ترشح آن وارد خون شده به نسبت كم یا زیاد به پیروى از كیش وادارش میسازد این غده در شرقیان مخصوصاً در مناطق هند و تبت و عربستان رشد زیادى دارد.
هندوها چون دنیاى دیگر را نمیشناختند براى ارعاب مردم در ارتكاب اعمال زشت تناسخ را بیان داشتند و تناسخ بالطبع جبر را در پى دارد اما وحدت وجود هندوها كه در تمام ذرات و موجودات حلول كرده و هر یك از ذرات موجودات یك ذره از خدا است اما وحدت وجود علمى آنست كه قوه جاذبه در تمام ذرات هست و هر ذره مقدارى از قوه جاذبه است و قوه جاذبه سه بعدى و ماده است و قابل تقسیم است اما نتیجه وحدت وجود هندوها وحدت موجودات یعنى سرگین سگ هم خدا است خدا مخلوق بشر است و هر فردى از نقطه نظر فكرى خدائى براى خود ساخته است اختیار عبارتست از توانائى بشر بر قوه جاذبه هر قدر علم پیشرفت نماید اختیار است و جبر كنار میرود بعبارت دیگر جبر عبارتست از عدم دانائى و توانائى شخص بر انجام چیزى مثلا نتوانم پرواز كنم وقتى وسیله حركت پیدا كردم حركت مىكنم تحول عبارتست از تغییر جهت قوه جاذبه به اینكه وجود دیگرى بجاى اولى برگرداند عرفا در نتیجه كثرت محرومیت و ناكامیها فكرشان بسوى خدا توجه میكند اشعار و گفتارشان مربوط بخدا یعنى نتیجه ناكامیها و محرومیت ها است – نیرو در مقابل (شاممایتیك) یعنى (قوى مغناطیسى) برخورد نموده و با این برخورد در قبال قوه مغناطیسى مقاومت میورزد و نتیجه مقاومت نیرو در پیش قوه وجود چیزى تحقق پیدا میكند و نوع مقاومتها موجب اقسام مختلف وجود میگردد سیاله مرد منفى و زن مثبت است لذا عشق بجنس مخالف محال است از نظر اینكه سیاله عاشق و معشوق از یك جنس میباشد لذا همدیگر را قادر بتحمل باشند در دورى از معشوق سیاله او جلا دارتر گردیده و روشن و بینا میگردد و از فراق لذت میبرد زن و مر جلب مىكنند همدیگر را علماى روحى فرانسه كه شمهاى از عقاید آنان گفته شد غیر از دستهاى هستند كه دكتر خلیل ثقفى آراء آنانرا بایران آورد و جلسات روحى بر پا ساخت كه هم اكنون تربیت شدگان نفرات اولیه باقى و آثارى از زبانهاى اروپائى بفارسى برگردانده و بطبع رسانیدند آنچه از لحن كلام دكتر ثقفى مستفاد میشود بعقاید خود براستى پابند بودند اما آقاى فرزانه مدتى طلبه بوده و آنچه مشافهة استنباط نمودم ابزار سیاست زمان خود بوده اما علماى روحى فرانسه كه در ایران پیروانى دارند یكى از دانشمندان كه بچند زبان نیز احاطه كامل داشت جلساتى در منازل شاگردانش ترتیب میداد چون مرد متواضع خلیق و مهربان و پاكدل و پاكنهادى بود و چون اطمینان دارم با ذكر نامش سخت خواهد رنجید باحترام پاس دوستى وى از ذكر نامش خوددارى مینمایم ضمن احترام زایدالوصفى كه براى وى قائلم با عقایدش سخت مخالف میباشم علماى روحى نشریهاى نیز به زبان فرانسه منتشر میسازند چند شماره را مشاهده نموده و قسمتهائى از آن برایم ترجمه نمودند این دانشمندان كلیه متدهاى مسلكهاى روحى و دینى ملتها را از دیر ایام تا كنون درباره آنان به بحث و تتبع و عمل پرداخته و تمام اعمال انبیا و بزرگان را نتیجه تمركز فكرى آنان دانسته و منكر وحى و الهام و كارهاى غیر عادى و معجزه هستند و گویند اعمال شگفت آور گذشتگان بفرض صحت نتایج علوم است و خدا و روح و آخرت و معجزه و فرشته و وحدت وجود و تناسخ و جبر و ارسال رسل و انزال كتب آسمانى را منكر و مخالف اصول علمى میدانند رهبر پیروان متد روحى فرانسویان در ایران میان تمام افراد بشرى مولوى صاحب كتاب مثنوى را فردى میدانند سه بعدى كه با دوستى شمس كه زیبا روئى بود دگرگونى در وى ایجاد گشته بعالم چهار بعدى با مركب عشق راه یافت و على (ع) فردى بود چهار بعدى كه پا بعالم سه بعدى گذاشت و پیغمبر اسلام حد كمال عقل بود و انسان با تمركز در حال سه بعدى آماده ورود بدنیاى چهار بعدى میشود و این ورود امكانپذیر نیست مگر وسیله عشق و ناگفته نماند عشق مجازى كمكى نمىكند و هركس ضمن زندگى خواستش آن باشد كه تمرین كند در یك شبانه روز او یك ربع ساعت در یك اطاق تنها تمركز فكرى نماید و بعد هر نوع غذائى بخورد و بیاشامد و هر نحوه تفریح كند مانع پیشرفت وى نیست آنچه در مصاحبتهاى طولانى و بحث و فحص و دقت در آثارشان دریافتم نتیجه این تمرینات فقط یك تئوسوفى پیدا میشود اما دسته دیگر كه مربوط بدكتر ثقفى است دكتر ثقفى اعلمالدوله و دو تن یاران وى بنام وحیدالدوله و اعتصامالدوله كتاب كلید سعادت را بفارسى ترجمه نموده بانضمام كتاب كلید تمدن در یك مجلد بطبع رسانیدهاند كه براى روشن گردیدن این مبحث تلخیص بعضى از قسمتهاى كتاب نقل قول میگردد در صفحه 103 كتاب حل عملى حیات چنین ذكر نموده است همه وقت براى روح یك بدن شفاف سیال تشكیل شده كه پریسیپرى نامند كه باصطلاح فلاسفه و عرفا قالب مثالى نامند) زندگانیهاى عدیده وى حد و حصر ندارد و در هر دوره به یك بدن عاریتى تعلق یافته و آن آلتى است كه روح بوسیله آن عمل تصفیه و ترقى خویش را ادامه میدهد در صفحه 109 باید تمام افراد بشر را برادران در یك خانواده تصور نماید در صفحه 114 سعادت و خوشبختى و ترقى آتیه ما مربوط بعمل خود مااست روحیكه تصفیه شده از عودت بعالم مادى معاف میگردد در صفحه 117 جهنم وجود ندارد و جهنم در خود ما است صفحه 118 خاطره اعمال زندگانیهاى گذشته مانند گلوله سنگینى است كه بپاى ما بسته شده است در صفحه 129 ارواح مردهها خود را بانسان ظاهر نموده با ما صحبت میكنند و ما را باسرار زندگانیهاى آتیه ما و بشكوه و تولدات متوالیه آگاه مىسازند در صفحه 132 هنگامى كه پریسیپرى با سیاله حیاتى مدیومها تداخل پیدا كرد آنوقت میتوانند با انسان زنده مربوط شوند و حضور خود را بوسیله ضربات اطلاع داده اشیاء را از محلى به محل دیگر نقل نموده و توسط علامات با ما مكالمه نموده حتى در بعضى مواقع مرئى مىشوند و كیوان قزوینى در مقدمه كتاب استوار فرماید (كه اخیراً میان حكماى اسلام مصطلح شده (تیوسوفیا) كه اخیراً نزد اروپائى مصطلح شده بالغاء تقید بدین معین و قبول اجزاء و اعضاء هر دینى) كتاب اصول اساسى روانشناسى تالیف حسین كاظمزاده ایرانشهر در صفحه 64 مینویسد فلسفه تئوسوفى حكمت خدائى و آنتروپوسوفى حكمت بشرى كه در ممالك اروپا انتشار یافتهاند در مسئله تجلیات سه گانه عقل اول و عقل دوم و عقل سیم محبت یا حیات مینامند كتاب راز بزرگ مویس مترلینگ ترجمه ذبیح الله منصورى خانم بلاواتسكى در سال 1875 م مجمعى بر پا كرد مجمع مطالعات روحى انگلستان پزشكى را مامور كرد كه راجع باخلاق وى تحقیق كند و بعضى از كتابهاى او را دیگران تالیف كرده باو فروختهاند كتابهاى او انجیل سوفسطائیان است این مجمع در هندوستان تشكیل گردید و میگویند افكار هندى آنان كه در كتابهایشان دیده میشود قدیمتر از كتب ودا است بزرگان هند از برگهاى درخت نارگیل كاغذى میساختند كه آب و هوا و آتش در آن اثر نمیكرد و زبان آن موسوم به (سین راز) قبل از سانسكریت معمول بوده كتاب برجسته خانم بلاواتسكى كتاب (عقیده پنهانى) علوم پنهانى را بحث كرده یكى از مریدان او به نام (اسكات الیوت) كتابى راجع بقارههاى مفقود كره زمین و اتلانت نوشته روالف آشتى ترئیس فرقه دیگر كه با فرقه مزبور فرق دارد میگوید در روح خود فرو رفته و مطالعه كنید در حال بیدارى بكاوش روحى پردازند بر اثر تمرین اعضاى خفته بدن خود را بیدار كرده با دنیاهاى دیگر مربوط میگردید و استاد و قطبى باید داشته باشید و میگویند مقصود از پیدایش بودا و مسیح آنست كه بشر میكوشد كه یك انسان بشكل خداوند درآید.
دكتر خلیل ثقفى اعلمالدوله فارغالتحصیل دارالفنون و طبیب دربار ناصرى بنابخواهش خود و موافقت ناصرالدین شاه به پاریس جهت تكمیل معلومات پزشكى رفته در آن مكان با انجمن روحى تماس حاصل و پس از بازگشت بایران كتبى در این مقوله تالیف و ترجمه نموده و انتشار داده است و انجمن روحى وسیله میز چهار پایه و میز گردان و با حروف الفبا و مدیوم و خواب مغناطیسى دایر نموده و عدهاى را نیز در این امر تربیت نمود و چند سالى است كه آقاى فرزانه در اطلاعات هفتگى همان سیره را با تغییراتى رواج داد و بزعم خود تمام مسائل لاینحل را با یك تكه چوب حل نمود و بفلاسفه و بزرگان گذشته حمله نمود و آنان را نادان و بى اطلاع میشمرد اكنون سخنان آقاى فرزانه مانند بیمارى سرطان در جامعه جوانان رسوخ پیدا كرد اولا اگر پنج نفر جلسات مرتبى داشته باشند از كجا عامل القا نمیكند دوم ممكن است عامل ناخود آگاه القا بمدیوم نماید در ثالث مدیوم به حاضرین بعامل یا مدیوم (مدیوم كسى است كه بخواب مغناطیسى فرو رفته است) القاء نماید چهارم بعامل یا مدیوم ناخود آگاه القا نمایند پنجم اگر بطریق ارتباط روحى با یكنفر تماس گرفته و هویت قبلى یكى از حاضرین را پرسش نمائیم به عنوان مثال امیركبیر باشد بعد در حضور همان شخص با روح امیر كبیر تماس میگیریم و پاسخ میشنویم در صورتیكه همان امیركبیر در جلسه حاضر است و تغییرى در او حاصل نمیگردد ششم در نوشتههاى ثقفى روح ناصرالدین شاه را حاضر ساخته میگوید فرزند یكى از تجار در شیراز هستم آیا پاسخ دهنده پسر تاجر است یا ناصرالدین شاه فقط میتوان پرسش نمود كه گاهى پاسخهائى شنیده میشود كه كسى مستحضر نبوده و صحیح نیز میباشد مانند نشانه قباله گمشده كه میگویند در جوف فلان كتاب است هم باطن عامل و مدیوم و ناظرین در اثر تمركز فكر پاسخ را دریافت و القاء میكنند و در ثانى ارواحى كه در حول و حوش دنیاى خاكى بسر میبرند القاء میكنند ملاك ارتباط روحى اعتقاد بروح و جاویدانى روح است در این دنیإ؛هه ظظ نمیتوان بى علت جلب و احضار كرد تا چه رسد باحضار ارواح تو گوئى ارواح مانند چهار پایان در مراتع برزخ بچرا مشغولند تماس با ارواح امكان دارد ولى سنخیت روحى لازم دارد و قدرت روحى غیر عادى داشته باشد و به اسباب و ابزار نیازى نیست در كتاب شرح رباعیات خیام تالیف كیوان قزوینى شارح رباعیات ارتباط خود را با روح خیام توضیح داده است این كتاب با میوه زندگانى در یك مجلد بطبع رسیده است .
آقاى دولتشاهى براى اثبات سخنان خود كه بى برهان است براى اثبات پیمبرى خود بخواب مغناطیسى رو آورده و در این زمینه مطالعاتى از كتب غربیان دارد ولى در اجراء عمل ناتوان و بخوبى قادر نیست از عهده برآید و آقاى ریاضى براى جلب انظار در اثر تمرین حالتى شبیه بصرع بخود میگیرد این ناچیز در چند سال پیش جهت تكمیل تحقیقات خود در باره سلاسل قادریه و نقشبندیه و علىاللهى و شیطان پرستان سفرى بصفحات غرب نموده در یك جلسه بآقاى مسعود ریاضى برخورد نموده و بوسیله او با آقاى دولتشاهى و دكتر شهاب پور و كشاورز آشنا گردیدم همبستگى خود را بوحدت اعلام داشتم مقالاتى از این ناچیز در سالنامه نور دانش و كتاب گلهاى راهنمائى جلد دوم بچاپ رسید عملیات آقاى ریاضى و دولتشاهى را بكرات مشاهده و در اثر محرمیت باسرار و عقاید آنان پى برده و گسیختگى خود را از وحدت اعلام داشتم اكنون پس از صرف وقت چند سال و معاشرتهاى عمقى و مشاهده عملیات روحى آنان این مقاله را ارمغان آوردم در پایان سخن این سخن ناگفته نماند كه هر كس بهر نوع و طریقى در مسائل روحى گام بر میدارد اگر براستى سخن میگوید نبایستى مشاهدات خود را واقع پندارد احتمال اشتباه یا لااقل بدایت امر شناسد كه گرفتار مالیخولیاى داعیه رهبرى و رویت ذات ربوبى نكند در خانه اگر كس است یك حرف بس است .
سن وحدتى براى همگام شدن 18 سال است در صورتیكه سن وحدتى كمتر از 18 باشد باید ولى ایشان كتباً رضایت خود را اعلام دارد در غیر این صورت جزء نوجوانان منظور خواهد شد.
در نامهها بالاى صفحه عبارات زیر چاپ گردیده است: «وحدت نوین جهانى وحدت بین كلیه خداپرستان محبت صلح برادرى هم آهنگى و همكارى بین افراد بشر تهران صندوق پستى 335 خیابان قدیم شمیران باغ صبا خیابان ملك خیابان میرهادى» بعد شروع بنوشتن مطلب نامه مىكنند.
غده خاصى در انسان بنام مسكالین هست كه ترشح آن وارد خون شده به مذهب گرایش دارد در شرقیها بیشتر است مراقبه را بزبان علمى ترانس گویند جبر وجود استقلالى ندارد جبر عدم علم است خدا چون از تحول پیدا نشده لذا تحول نمیپذیرد در بعد چهارم زمان و مكان نیست .
فراماسونها نیز بعلوم روحى توجه خاصى مبذول میدارند در مجله خاطرات وحید دوره دهم شماره 9 و 10 مقالهاى از آقاى حسین ثقفى اعزاز فرزند دكتر خلیل ثقفى اعلم نوشتهاند انجمن روحى به نسخ معتقد نبوده به عود ارواح اعتقاد دارند دكتر خلیل در پاریس در دانشكده طب با پروفسور لوئیس استادش بعلوم روحى علاقهمند گردید فروید و برگسن با دكتر خلیل آشنا بودند انجمن در منزل كلنل محمد باقر خان پدر سر لشگر امیر موثق تشكیل میشد و سرلشگر نخجوان و رزم آرا عضو آن بودهاند و انجمن دوم در منزل مرحوم وحیدالدوله بود قبل از پایان قرن نوزدهم چندین انجمن كوچك در فرانسه و آلمان و انگلستان و قاره آمریكا وجود داشته است آلان كاردك معروف به پیامبر روشن ضمیر در سال 1804 م متولد و در 1869 م درگذشت و اولین ناشر مجلات روحى در پاریس بوده است اول افكارش آمیخته با آئین كلیسا بوده بعدها دیانت را با علمالروح جدا دانست انجمن گابریل دلان در سال 1905 م تشكیل شد.
ارواح به كمك سیاله شخص زنده كه مخلوط با سیاله روحى صحیحست و علوم معرفةالروحى تجربى موجب تهذیب اخلاق است دكتر خلیل خان بیست سال رئیس انجمن معرفة الروح تجربتى ایران بود.
دكتر خلیل خان اعلم الدوله ثقفى فرزند حاج میرزا عبدالباقى در شب جمعه هفدهم شعبان سال 1279 ه.ق در تهران متولد و روز هفتم فروردین سال 1323 ه.ش فوت نمود 33 كتاب و رساله تالیف و ترجمه نموده كه قرب نصف آن بچاپ رسید پسرش اعزاز ثقفى است .
کتاب سیری درتصوف
اثر نورالدین چهاردهی