Info@razdar.com
مقاله شماره 121
مولوى فرماید :
عقل اول راند بر عقل دوم ماهى از سرگنده گردد نى ز دم
حكما در ایجاد عوالم هستى كه به اراده ازلى در هستى كل عقول عشره قائل شده اند.
و در ایجاد موجودات به سبب علت و معلول همین ده عقل را اعتبار داده اند.
و عقل اول كه مبداء عقول دیگر است از جهت توجه تام به فیاض مطلق موجد عقل ثانى شده است و بهمین نهج عقول دیگر پدید آمدند و اول عقل موجد عقل ثانى شده است و بهمین نهج عقول دیگر پدید آمدند و عقل عاشر را جبرئیل نامند .
عقول متكافئه تعبیر به مثل افلاطونى نمایند و علت و معلول نمى باشند بدلیل آنكه معلول عقول طولیه هستند و این عقول ملائك مقرب ذات بارى هستند.
عالم اسماء و صفات نسبت به ذات حق فیض اقدس و نسبت به جامعیتش كلیه اسماء و صفات را فیض مقدس گویند و عده اى از عرفا عالم لاهوت را عالم اسماء و صفات دانند و عالم هاهوت (كه مقام نقطه و حقیقت محمدیه (ص) و مقام انسان كامل و ولایت كلیه و حقیقت علویه و مشیت الله دانند) و مراد مقام هویت ذات كه مقام احدیت است مى شناسند.
خلق الله الاشیاء با المشیة و المشیة بنفسها اعیان ثابته عالم اسماء و صفات مى باشند كه صور علمیه ذات احدیت است و همیات صورت محسوسه دارا نبوده مانند دوستى و دشمنى و صور علمیه در دماغ افراد بشرى جاى دارند اعیان ثابته ماهیات مى باشند .
هانرى كربن در مجله مردمشناسى درباره میرداماد به عنوان معلم ثالث یاد كرده در ضمن گفتار سخنان آن فیلسوف را نقل كرده كه فرمودند یك بار ضمن زیارت حضرت معصومه (ع) در قم و مرتبه ثانى در تخت فولاد اصفهان براى وى انسلاخ بدن دست داد و كربن انسلاخ را تعبیر به خواب كرده است .
لذا بطور ایجاز عرضه مىدارد.
انسلاخ از پوست درآمدن و از قشر جسد عنصرى رهائى یافتن و راه به ملكوت و مبادى عالیه و اتصال به عوالم غیبه مى باشد و هم چنان كه آن فیلسوف اشراق فرمودهاند اراده در این امر مدخلیت ندارد.
گوش با جسد قشر ماده فقط مىشنود اما توانائى مشاهده ندارد اما روح در عوالم غیبى مىبیند و اصوات عوالم بالا را مى شنود و روح مظهر تجلى نورالانوار است .
انسان در هر بیست و چهار ساعت بیست و یك هزار و ششصد نفس مى كشد .
در میوه زندگانى در فریده 49 كه تصنیف كیوان قزوینى است كه معناى آنرا بیان مى دارد .
وجه الله فعلالله است فاعلیت است فیض است مشیت است خلق الله است خلق الله بمعناى مخلوق است .
شیئى به معناى اخص وجود است و ماهیت اعم به هویت .
خدا شیئى است هویت ذاتى.
الحق ماهیة انیة خدا ماهیتش عین وجود است .
غیب الغیوب ذات بارى تعالى است از همه عوالم هستى پنهان است حتى از عوالم غیبى نیز پنهان است .
خواب و خیال برزخ عالم شهود و غیب است و خواب نیز از عالم غیب است.
مراتب روحى هر یك نسبت به مرتبه بالاتر خود دوزخ است نفس نسبت به صدر و به همین ترتیب قلب سر و روح و اخفى نسبت به ذات احدیت دوزخ است .
لایبقى وجهه
ذات ربوبى و مشیت الله مقام مشیت است خدا و مقام الله مقام حق مخلوق به است مقام سوم كثرات است خدا محیط است بر آنها .
جهان مادى از ساحت قدس ربوبى دور افتاده و این دورى از عالم اطلاق و تجرد بسبب احتیاج به تركیب از مواد و صور جوهریه پدیدار گردیده است .
عرفان از دایره علوم خارج و فوق آن وارده شناخت و سلوك مشى عاشق است و عارف طریق شناسائى را پیموده و در عالم تجرد است .
معانى گفتار كیوان قزوینى بزبان ساده نقل گردید .
عرفائى كه از قرن دوم تا زمان حال مورد قبول این ناچیز است تنى چند را معرفى مىكند.
مبحث فوق نیاز دارد كه كتابى مستقلى در این باب تدوین گردد اما متاسفانه هجوم اجنبى به خاك پاك خوزستان و عدم دسترسى این ناچیز به اسناد كتابخانه خود در شهر زیباى اهواز ناگزیر از حافظه و بعضى از اقل مداركى كه در دسترسم مىباشد در یك فصل فشرده تقریر مىنماید.
کتاب سیری درتصوف
اثر نورالدین چهاردهی