Info@razdar.com
شماره مقاله 802
شيروانى در عصر فتحعليشاه قاجار و محمد شاه قاجار مى زيست و معارض حاج ميرزا آغاسى بود و 28 سال به سياحت پرداخت و به سياح شيروانى شهره شد لذا گفتار وى در باب وهابيه حجت است.
حاج زين العابدين شيروانى (مست عليشاه) از اقطاب صوفيه در كتاب حدائق السياحه مى نويسد كه محمد بن عبدالوهاب شصت سال است (1242 ھ . ق) اين مذهب را آورده اصل مذهب او حنبلى بود گويد غير از الله كسى سزاوار عجز و نياز نيست و شفاعت از انبيا و اوصيا درست نيست و گنبد و بارگاه بر سر قبور انبيا و اوصيا احداث كردن بدعت است و گويند:
ولا يدرك بعباد قربة احداً
و اعبدوالله و لاتشركوا به شيئاً
و ما النصرالا من عندالله العزيز
اتعبدون من دون الله مالم يملك لكم ضراً و لانفعاً كل بدعة ضلالة.
اقتلوا المشركين حيث و جدتموهم
غليان و تنباكو حرام است. ريش دراز گذاشتن و دست و پا را رنگ كردن و بر كسى سر فرود آوردن و آستانه را بوسيدن و شغل راهدارى حرام است.
جامه كوتاه و بسيار بلند پوشيدن و زنان را بر اسب زين دار سوار كردن بدعت است.
تاريخ ايران دوره قاجاريه تأليف رابرت گرنت واتسن ترجمه وحيد مازندرانى در صفحه 158 مى نويسد:
در زمان فتحعليشاه وهابيان به بحرين حمله بردند امام مسقط به والى فارس اطلاع داد كه نمى تواند از عهده وهابيه بر آيد لذا به صادق خان فرمان رسيد كه قواى فارس را در اختيار گيرد و جهت سركوبى وهابيها اقدام كند صادق خان لشگر بر كشيد و از عهده برآمد.
و پاشاى بغداد در 1843 ميلادى به شهر كربلا حمله برد و آرامگاه حضرت عباس (ع) را در تصرف آورد و هشتصد تن كه پناهده شده بودند به قتل در آورد و عده مقتولين كربلا را بين پانزده هزار تا هيجده هزار ذكر كردهاند و در اثر اعتراض دولت ايران در زمان حاج ميرزا آغاسى دولت عثمانى عذر خواهى نمود و وعده داد كه خسارات را جبران سازد.
«اين بى مقدار تعداد كشته شدگان را بنابر ذكر كيوان قزوينى ارجح بر گفتار نويسنده تاريخ قاجاريه مى داند» . (چهاردهی)
گويند محمد بن عبدالوهاب در دمشق نزد علماى حنبلى درس خواند و در بصره و بغداد نيز مدتى تلمذ نمود و به قولى در اصفهان نيز درس خوانده است.
نجد و شهر احسا را گرفت و والى بغداد نتوانست كارى از پيش ببرد.
وقتى وهابيها حمله بر كربلا بردند فتحعليشاه قصد كرد صد هزار نفر قشون گرد آورد و به جنگ وهابيها بشتابد اما جنگ روسيه تزارى و ايران مانع انجام اين لشگركشى شد.
حاجى حسين سبزوارى كه پسرش در غائله كربلا كشته گرديد خود ملازم ابن سعود گرديد روزى كه ابن سعود نماز عصر را انجام مىداد حاجى حسين خنجرى به شكم ابن سعود نواخته او را كشت و خود نيز كشته گرديد وهابيان جسدش را سوزانيدند. وهابيان بار ديگر به كربلا و نجف آمدند سليمان پاشا والى بغداد آنان را ملزم به معاودت نمود.
وهابيها نسب فاطمى مصر را صحيح نمى دانند كهانت[1] و تطهير و استخاره را جايز ندانسته و غير وهابى را مسلمان ندانسته و جنگ با فِرَق اسلامى را جهاد مى دانند و خون آنان را مباح مى شمارند بالاخص با طوايف شيعه جنبه كينه توزى دارند.
محمد بن عبدالوهاب در نشر و اشاعه عقائد خود كوشيد. امير عينيه سليمان آل محمد رئيس قبيله بنى خالد ،محمد بن عبدالوهاب را در سال 1175 ھ . ق به درعيه مقر آل سعود تبعيد كرد از آن ايام محمد بن سعود و پسرش عبدالعزيز به طرفدارى و اشاعه عقايد محمد كمر همت بربستند.
عربستان مقر عقائد وهابى گرديد و چون سلطان آن مشهور به آل سعود بود لذا عربستان مشهور به عربستان سعودى شد.
و مؤسس اين مكتب محمد بن عبدالوهاب بود و وهابيه ناميده شدند.
***
نورالدین چهاردهی
بر گرفته از کتاب وهابیت و ریشه های آن نشر آفرینش سال 1394 تهران چاپ دوم به تصحیح و ویرایش مسعود رضا مدرسی چهاردهی
[1] کهانت = فالگويي و غيبگويي .